هموطن!
بیش از سه دهه
است که خوب و خوبی از میهن ما رخت بر بسته است!
بیش از سه دهه
است که حاکمیت رژیم ولائی، با القاء ترس
در جامعه، انتخاب بین بد و بدتر را (آنهم فقط بدها و بدترهای مورد پسند خود را!) به هموطنان تحمیل کرده است و وضعیت ما در این سه
دهه پیوسته از قبل بدتر و بدتر و بدتر... شده؛
برای بازیافت حق
حاکمیت خویش، حقی که متعلق به تک تک شهروندان است؛
برای آنکه رژیم غاصبِ
حقِ حاکمیت، حضور در پای صندوقهای رأی را جواز زدن چوب حراج به آنچه از هستی
ایران مانده است، گمان نبرد؛
برای این که
قدرتهای خارجی ما را از جنس رژیم ولایی ندانند و وطن ما را بیش از این با تحریم و
تهدید، دچار فقر و خشونت
نکنند؛
برای اینکه مجددا
شرکت شما در "انتخابات" مشروعیت دادن شما به رژیم نشود:
برای اعتراض به
استبداد؛
برای اعتراض به
خشونت و فساد و فقر و خفقان؛
برای اعتراض به
قتل و اعدام و شکنجه؛
برای اعتراض به
نمایش توهینآمیز "انتخابات" و صرف نظر از اینکه چه کسانی رد و یا تأیید
صلاحیت شدند و یا با حکم حکومتی احتمالی صلاحیت بگیرند و دوباره وارد صحنۀ نمایش
بشوند؛
فقط با ترس و با تلقین
ترس و با سانسور و با خودسانسوری است که
"عوارض و زیانها" که بر سر چند نسل از سه دهه پیش آمده را بتوان کتمان نمود.
برای عصیان به تبعیضها و تحقیرهای سی سالۀ رژیم؛
برای محروم کردن
رژیم از مشروعیتی که با زور و تهدید از مردم گدائی می کند؛
برای رهائی از غم
و انفعال و برای بازجستن شادی و خودانگیختگی؛
برای شرکت
فعالانه در جنبشی خودجوش و همگانی و خشونتزدا برای سرنگونی نظام ولایت مطلقه؛
برای همدلی با
زندانیان سیاسی و عقیدتی؛
برای اعتراض به
تجاوز و شکنجه و زندان و حصر؛
برای رهائی از
زندان بزرگی که رژیم ولایت مطلقه، ایرانیان را طی سه دهه در آن محصور کرده است؛
با حصر خانگی خویش در روز 24
خرداد 1392، خیابانها را خلوت بگذاریم و فعالانه انزوای رژیم را عیان کنیم؛
برای یک بار هم که شده، با رو کردن به مردم و با
پشت کردن به قدرتهای داخلی، انزوائی که رژیم ولایت مطلقه بیش از سی سال در آن است
را به افکار عمومی داخلی (به خصوص نیروهای سرکوب) به طور واضح نمایش دهیم؛
به جای ترسیدن و ترساند،
به جای تلاش در حل کردن معضلات از طریق قدرت داخلی (چه آنها که در داخل دولت هستند
و چه آنها که در خارج حاکمیت فعلی هستند)، معضلاتی که حیات ملی ما را به خطر انداختهاند
(معضلاتی که با ماندن این رژیم هرروزه وخیمتر شده و میشوند) ، یکبار هم که شده به
خود و به مردم خود اعتماد کنیم و لااقل با دست خود به این رژیم مشروعیت ندهیم.
صد بار از آن راه
بدان خانه برفتید///یک بار از این خانه بر این بام برآیید
برای یک بار هم که شده، با پشت کردن به قدرتهای
داخلی، انزوائی که رژیم ولایت مطلقه بیش از سی سال در آن است را به افکار عمومی
دنیا (به خصوص مردم کشورهائی پیوسته ایران را تهدید به تجاوز میکنند) به طور واضح
نمایش دهیم و با صدای بلند بگوئیم که ما مردم ایران، از جنس خامنهایها و هاشمیها
و احمدینژادها نیستیم. ما ملت رشیدی هستیم و خودمان این توانائی را داریم که از
شر رژیم ولایت مطلقه خلاص شویم؛
همۀ فجایعی که در عراق و افغانستان و سوریه و
لیبی و.... شاهدیم، ریشه در عدم اعتماد به نفس و رجوع به قدرتهای داخلی و خارجی
دارد؛
بعد از عیان کردن انزوای سیسالۀ رژیم ولایت
مطلقه در مقابل افکار عمومی دنیا و ایران (به خصوص نیروهای سرکوب)، مقدمات خیزش
خودجوش همگانی و خشونتزدا را با اعتماد
به نفس فردی و ملی، با خلق و ابتکار انواع نافرمانیهای مدنی برای بیاثر نمودن وسایل سرکوب در دست
سرکوبگران گذار صلحآمیز به مردمسالاری را فراهم کنیم؛
در جواب اینکه گفته
شود "از کجا باید شروع کرد؟" از
زبان عطار نیشابوری عرض میکنم:
تو پای به راه در
نه و هیچ مپرس///خود راه بگویدت که چون باید رفت
در جواب اینکه پرسیده شود "از کجا باید شروع کرد؟" این رویه
را پیشنهاد میکنم که لازمۀ خودانگیختگی و
استقلال، سوال کردن نیست، بلکه جواب یافتن
است؛
هر کسی با توجه به
سلیقه و استعدادها و توانائیهای خودش، میتواند با یک یا چند نفر از همفکرانش هسته
و هستههائی را تشکیل دهد و برای اِعمال حق حاکمیت و شهروندی خود، دست به خلاقیت و
ابتکار بزند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر