بعضی مطالب مربوط فاجعۀ
ملی کشتارهای رژیم ولایت، جنایات علیه بشریت
دیری از پیروزی انقلاب
1357 نگذشته بود که خشونتمداری و خشونتپروری و کشتارها، توسط آقای خمینی و سایر قدرتمداران و خشونتپرستان
شروع و شایع شد و تا به امروز ادامه دارد. کشتارهای دهۀ 1360 اما، از همان هفتهها
و ماههای اول 1360 شروع و عمدتا از خرداد 1360 به ابعادی گستردهتر رسیدند. با
افشای فاجعۀ 1367 توسط آقای منتظری از طریق رساندن اخبار و اسناد آن به خارج از کشور و انتشار آن توسط آقای بنیصدر،
افکار عمومی به قسمتی از ابعاد این فاجعه پی برد.
گرچه از آن زمان تا به
امروز، جزئیات دیگری بر ملا شده است ولی هنوز قسمت اعظم این فاجعۀ ملی در مخزن
اسرار رژیم ولایت، و آمران و عاملان این جنایات باقی مانده است.
رسیدگی به علل بوجود آمدن
شرایطی که منجر به این خشونتها گردید و پیشگیری از تکرار آنها....؛ فراهم آوردن
شرایط لازم برای ترمیم و جبران....؛ برای استمرار و استقرار مردمسالاری، از جمله
امور ضروری است.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
۱۳۹۱/۰۷/۰۸ - آفتاب: حجت الاسلام والمسلمین حسینعلی نیری معاون رئیس دیوان عالی کشور، که از همراهان آیتالله محمدی گیلانی بوده و هستند، با ارسال نامهای به روزنامه جمهوری اسلامی درباره تحریف حقایق و حوادث تاریخی توسط بعضی رسانهها هشدار داد. متن نامه چنین است
بسمالله الرحمن الرحیم
سردبیر محترم روزنامه جمهوری اسلامی
سلام علیکم
احتراماً جهت روشن شدن اذهان عمومی و جلوگیری از بعضی تحریف حقایق و حوادث تاریخی که اخیراً رواج پیدا کرده است مطالب زیر را بعرض میرساند:
1. اخیراً در روزنامه کیهان و هفته نامه پرتو سخن مطالب مجعولی در رابطه با محاکمه و یا صدور حکم اعدام فرزندان حضرت آیتالله محمدی گیلانی توسط معظم له و اقدام برای اجرای آن بدست خود ایشان درج گردیده که صرفنظر از ساختگی بودن آن، اهانت بزرگی به این عالم وارسته و معلم اخلاق که همواره مظهر عطوفت و مهربانی و هدایت و ارشاد متهمین در مسند قضا بودهاند میباشد.
سردبیر محترم روزنامه جمهوری اسلامی
سلام علیکم
احتراماً جهت روشن شدن اذهان عمومی و جلوگیری از بعضی تحریف حقایق و حوادث تاریخی که اخیراً رواج پیدا کرده است مطالب زیر را بعرض میرساند:
1. اخیراً در روزنامه کیهان و هفته نامه پرتو سخن مطالب مجعولی در رابطه با محاکمه و یا صدور حکم اعدام فرزندان حضرت آیتالله محمدی گیلانی توسط معظم له و اقدام برای اجرای آن بدست خود ایشان درج گردیده که صرفنظر از ساختگی بودن آن، اهانت بزرگی به این عالم وارسته و معلم اخلاق که همواره مظهر عطوفت و مهربانی و هدایت و ارشاد متهمین در مسند قضا بودهاند میباشد.
حضرت آیتالله محمدی گیلانی دارای سه فرزند ذکور بودهاند که ارشد آنها مرحوم محمدجعفر در سال 1358 بر اثر تصادف و عفونت بیمارستانی دارفانی را وداع گفتند.
دو فرزند دیگر ایشان که از هواداران سازمان منافقین بودند بعد از قضایای سال 1360 و اعلان جنگ مسلحانه توسط آن سازمان، منزل پدری را ترک و به زندگی در خانههای تیمی پناه بردند و سرانجام موقع فرار از کشور در استان آذربایجان غربی دچار حادثه شده و از ترس شناسائی و دستگیری با خوردن قرص سیانور به زندگی خود خاتمه دادند و کارشان به دستگیری و محاکمه نرسید.
2. در طول تاریخ اسلام، علما و بزرگانی بودهاند که به عللی فرزندان و اقوام آنها دچار انحرافات فکری و عقیدتی شده و حتی عنوان مرتد به خود گرفته ولی پدران آنها جز ارشاد و نصیحت اقدام دیگری حتی بصورت تنبیه و تعزیر جزئی در مورد آنها نداشتهاند و این روش و سیره همه علماء ربانی بوده است.
3. در میان انبیاء عظام الهی و ائمه اطهار سلامالله علیهم نیز مواردی بوده که همسر و یا فرزند آنها مثل فرزند حضرت نوح و یا جعفر کذاب از مسیر حق منحرف و در صف مخالفین قرار گرفتند ولی هیچگاه آن پیامبر و یا امام معصوم اقدام حادی در مورد آنها نداشتند که سرمشقی برای شیعیان و پیروان آنها باشد.
4. آقایان و بزرگانی که با شخصیت آیتالله محمدی گیلانی آشنائی دارند به خوبی میدانند که این عالم بزرگ و عارف الهی همواره از قلبی رئوف و مهربان و سلم برخوردار بودهاند و در محاکم انقلاب اسلامی قبل از اجراء حکم در مقام ارشاد و هدایت و نجات انسانهائی بر میآمدند که قابلیت هدایت و برخورداری از رأفت و رحمت اسلامی داشتند.
و بسیارند افرادی از وابستگان به گروهکهای منحرف که با ارشاد ایشان توبه کرده و به دامن ملت بازگشتهاند.
اینجانب شخصاً موارد زیادی را شاهد بودهام که در مورد مجرمینی که مستحق تخفیف مجازات یا عفو و بخشش بودهاند مستقیماً معظم له از محضر مقدس حضرت امام قدس سره الشریف برای آنها درخواست عفو میکردهاند.
چگونه تصور میشود انسانی فقیه و عارف و واجد سجایای اخلاقی درصدد کشتن فرزندان خود بر آید آنهم به صرف هواداری از سازمان منحرفی بدون آنکه دستش به خون بیگناهی آغشته شده باشد و یا در عملیات نظامی شرکت کرده باشد؟ و اصولاً مگر همه هواداران منافقین که دستگیر میشدهاند به اعدام محکوم میشدند که بر فرض دستگیری این فرزندان، اینها نیز محکوم به اعدام شوند؟
5. کلام آخر اینکه چه لزومی دارد برای بعض اهداف سیاسی چهره مهربان و عطوف بزرگان حوزه که همیشه موجب جذب جوانان به اسلام ناب محمدی(ص) و هدایت آنها بودهاند را خشن و زشتتر از شمر و نادر و مغول معرفی کنیم.!
5/7/1391
حسینعلی نیری
5/7/1391
حسینعلی نیری
توضیح سایت انقلاب اسلامی: لازم به یاد آوری است که آقای حسینعلی نیری که «از سجایای اخلاقی فقیهان و عطوفت بزرگان» می نویسد، در مرداد ۶۷ طی حکمی از سوی خمینی به ریاست هیئت قتل عام زندانیان سیاسی منصوب شد.
در حکم مزبور که به گفتهی آیتالله منتظری در ۶ مرداد ۶۷ صادر شده چنین آمده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
... کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجه الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد...»
خمینی در حکم مزبور خواستار به کارگیری نهایت وحشیگری شده و فرمان میدهد:
«... رحم بر محاربین سادهاندیشی است. قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپدیر نظام اسلامی است. امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است، وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند "اشدا علیالکفار" باشند. تردید در مسائل اسلام انقلابی، نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام. روحالله الموسوی الخمینی »
کمیته مرگ زندانیان سیاسی در سال 67 طی دو ماه حکم مرگ هزاران جوان به صرف به قول آقای حسینعلی نیری،«هواداری از سازمان منحرفی بدون آنکه دستشان به خون بیگناهی آغشته شده باشد و یا در عملیات نظامی شرکت کرده باشند.... » را صادر کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر