۱۴۰۴ آبان ۲۸, چهارشنبه

 علی صدارت- پذیرش سلطه‌گری! نقشِ برجستهٌ سلطه‌بران در پویاییِ ساختارِ استبداد!

تاریخ تولید و انتشار: ۲۶ آبان ۱۴۰۴ | 17-11-2025 دوشنبه 

مطلب را به شکل صوتی، در👇همین‌جا👇بشنوید:

-

❊❊❊

خلاصه‌ای مختصر، فرازهایی از محتوی، و مطالب مرتبط:


در ریشه‌یابیِ چرایی و آسیب‌شناسیِ سرنوشتِ امروز ایران و ایرانیان، ما مرم اکثرا از نقشِ خود چشم‌پوشی می‌کنیم.

موضوع دیرینه و دردناکِ پویاییِ ساختارها و سازوکارهای استبداد و دیکتاتوری در جوامعی چون ایران، متأسفانه برای ما ایرانیان بسیاز آشنا است. این ساختارِ مسلط در رژیم‌های گذشته و کنونی ادامه یافته است. بعد از کودتای خرداد ۱۳۶۰، ساختار ولایت (ولایت پهلوی) حفظ شد، ولی فقط شکل آن به ولایت فقیه تغییر کرده.

برخی برای تحملِ دردِ این فاجعه، به نقشی که خودِ ما مردم داشته‌ایم، توجه نمی‌کنند و یا ناخودآگاه آن را فراموش می‌کنند. آن‌ها برای یافتن «مقصر» دورِ دنیا راه افتاده‌اند، از نقش انگیس، و کارتر، و گوادلوپ، ومی‌گویند، ولی هیچ به نقش من، نقش تو، نقش ما مردم نمی‌اندیشند! نقشی که اگر بررسی و ریشه‌یابی و شناسایی و تحلیل نکنیم، نمی‌توانیم از به بی‌راهه رفتن روند انقلاب، به ضدِ انقلاب در آینده، پیشگیری نماییم. که این خود منقلب شدن می‌طلبد! منقلب شدن، پیش‌نیازی است برای انقلاب، برای مشارکت در ساختن سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر!

وقتی تجاوزی به حقی صورت می‌گیرد، در ظاهر تنها دو طرفِ درگیر به نظر می‌آیند: تجاوز کننده و تجاوز شوند. با این حال، در این ماجرا همواره یک شخص سوم یا گروه سومی نیز موجود است که خارج از دو نفر اصلی قرار می‌گیرند؛ آن‌ها نظاره‌گران هستند، «قشر خاکستری». نقش این افراد دیگر (نظاره‌گران) در این میان بسیار حیاتی و مهم است، چرا که استمرار یا قطع شدن روند تجاوز به حق و حقوق به میزان نفی و اعتراض، و یا سکوت و پذیرش آن‌ها بستگی دارد. واقع‌بین باشیم! در صورت انفعال و ادامهٌ این سکوت، «آخوندها» دویست-سی‌صد سال دیگر هم نخواهند رفت! ما مردم که ساکتیم و سامتیم و داریم تحمل می‌کنیم، اینها کجا بروند از اینجا بهتر!؟

سلطه‌سالاری، یک تجربه آشنا برای ما و سایر مردم منطقه و حتی در سراسر دنیاست. به تجربه دیده‌ایم که سلطه‌گران داخلی، بدون استثنا، همیشه و به شکل آشکار و نهان مرتبط و وابسته به سلطه‌گران خارجی بوده و هستند تا بتوانند به سلطه‌گری و پویایی نظام سلطه‌سالاری ادامه دهند. این وابستگی در تاریخ ما نمودهای متفاوتی داشته است، و هم به شکل سازش و سرسپردگی، و هم به شکل ظاهریِ تخاصم و ستیز بوده است. محمدرضا پهلوی در پاسخ به رسانه‌گر امریکایی، اعتراف صریحی کرد و خود را  «آدم شما» و «مأمور شما» و«محافظ منافع شما» خواند!

youtube.com/watch?v=1VapJNYWAQw  

رژیم فعلی هم، با بحران‌سازی و بحران‌پردازی‌هایی چون گروگان‌گیری، طولانی کردن جنگ عراق با عدم پذیرش تقاضاهای صدام برای صلح و پایان جنگ، و غنی‌سازی اورانیم، وسرنوشت ایران و ایرانیان را وابسته به قدرت‌های اجنبی کرده است

سلطه‌گران، سلطه‌گری خود را بر مردمی اعمال می‌کنند که خود، «سلطه‌بری» را پذیرا هستند. دلیل این پذیرایی هیچ چیزی نیست به‌غیر از شکست آن‌ها در جنگ روانی که قدرت‌ها علیه ما مردم به‌راه انداخته‌اند. در نتیجهٌ این شکست، در ما مردم «تولیدِ رضایت» می‌شود! ما مردم با «رضایت»، سلطه‌بری را، با توجیه کردن‌های رنگارنگ، می‌پذیریم و در واقع پذیرا و متحمل سلطه‌گریِ سلطه‌گران می‌شویم. 

این تحمل و پذیرش، ریشه در یک باور عمیقاً مشکل‌ساز دارد: سلطه‌بران نمی‌توانند به اصالت قدرت، و زور، و سلطه باور نداشته باشند و در عین حال با «رضایت» مورد سلطه‌گری واقع شوند.این پندار درواقع، قدرت و زور و خشونت و سلطه را، نه یک امر عَرَضی و حاصلِ روابط قوا، بلکه آن‌را به درجات متفاوت، یک امر اصیل و ذاتی می‌داند.

وقتی ما قدرت، و زور، و سلطه، و خشونت را اصیل و داتی بپنداریم، خود را در انجامِ هر گونه عمل و کنش و فعالیتی، علیل و ذلیل می‌بینیم! شرایطی مطلوب برای سلطه‌گران! برای چپاول منابع طبیعی ما، برای گماردن وابستگان برای حاکمیتِ غصبی به میهن ما، برای خفقان و سرکوب ما، برای فراری دادن مغزها و نخبگان ما، برای توهین و تحقیر ما هم در میهن خود و هم در مهاجرت!

تداوم سلطه‌گری بدون پذیرش سلطه‌بری توسط ما مردم، غیرممکن است! البته توجیهات لازم برای این پذیرش، با جنگ روانی به ما تلقین و القا می‌گردد، و خودمان هم باورمان می‌شود! و خودمان هم مبدل به ابزاری برای ترویج و انتشار آن باورها می‌شویم.

 در نتیجه، در این وضعیت، فرافکنی تقصیر را کاملا به گردن قدرت‌های خارجی نظیر آمریکا، انگلیس، اروپا، چین، روسیه، گوادلوپ، کارتر، ومی‌اندازیم، بدون اینکه حتی سوال را مطرح کنیم: آیا من، آیا ما مردم هم در این وضعیت نقشی داشته‌ایم؟ آن نقش چه بوده؟ چگونه این عامل مهم در سرنوشت امروزم را شناسایی و برطرف کنم؟ بدون تردید قدرت‌های فوق و عواملی به غیر از ما مردم هم در وضعیت امروز ما نقش داشته‌اند، اما آن تقصیر به اندازه‌ای نیست که ما سلطه‌بران مقصریم.

با براه‌اندازی جنگ روانی در متعدد جبهه‌های متفاوت، تلاش فراوان سلطه‌سالاران، بر این بوده است که:

۱- از یک سو عامل اصلی در براندازی رژیم شاهنشاهی را، نه خود ما مردم، بلکه انواع توطئه‌ها و اقسام توطئه‌گران به ما بباورانند! و

۲- به واژهٌ «انقلاب» جامه‌ای کریه و زشت بپوشانند! 

جهت عملی کردن این هر دو راهکار، ما مردم باید سلطه‌پذیر و سلطه‌بر شویم!برای درک ملموس این پذیرش سلطه‌بری، می‌توان به این تمثیل رجوع کرد: یک نوزاد یا شیرخوار، تقریباً هیچ نقشی در زندگی خود ندارد؛ او مجبور است بپذیرد که چه زمانی به او غذا داده شود یا چه زمانی جابه‌جا شود. اما هرچه فرد رشد می‌کند، نقش‌آفرینی او در تدبیر امور زندگی‌اش بیشتر می‌شود. تصور کنید یک جوان ۱۷ یا ۱۸ ساله هم علی‌رغم توانایی کانل، همچنان بخواهد مانند یک نوزاد، روزها در یک جا بخوابد، منتظر باشد تا غذا در دهانش گذاشته شود و دیگران امور بهداشتی و جابه‌جایی او را انجام دهند! این تصویر مضحک در سطح یک فرد، تبدیل به فاجعه‌ای غمناک در سطح یک جامعه می‌شود. اگر تصور یک جوان منفعل فاجعه‌ای غمناک است، که هست، تصور جوانان منفعل و یک جامعهٌ بی‌حرکت را چه باید نامید!؟ جامعه‌ای که در ساختن سرنوشت خود مشارکت نمی‌کند، مانند آن جوان بی‌اراده و ناتوان در حد یک نوزاد، انفعال و بی‌عملی را به جایی می‌رساند که تجاوز به حقوق را تحمل می‌کند، و صدای اعتراضش درنمی‌آید. در واقع به دلیل باور به ذاتی بودن خشونت و زور، و پذیرش اصیل بودن قدرت، بر آستان سلطه‌گران سر تسلیم فرود آورده است، و در خود توانایی هیچ حرکتی را نمی‌بیند، چه برسد به انقلاب برای رهایی از وضعیت فاجعه‌باری که داریم. اگر جامعه‌ای باور داشته باشد که قدرت اصیل است، این باور، مانع از ایفای نقش فعال و خودانگیخته در تعیین سرنوشت می‌شود.

تحولات اجتماعی و سیاسی دهه‌های اخیر ایران، نشان‌دهنده فراز و نشیب‌هایی در میزان باور جامعه به اصالت قدرت، و در نتیجه سلطه‌پذیری و سلطه‌بری بوده است.

در سال ۱۳۸۸، باور به اصالت قدرت، و ناباوری به خود و حقوقِ حقهٌ خود، باعث شد که جامعه، یا حداقل بخش‌هایی از مردم، فکر کنند که «…از ما که کاری ساخته نیست!… ما که نمی‌توانیم کاری بکنیم!». این تفکر، باعث شد تا به جای اتکا به خود، تلاش برای اصلاح درونی رژیم از طریق ورود به ساختار (یعنی تکرار همان اشتباه که در سال ۱۳۷۶ با انتخاب آقای خاتمی صورت گرفت!)، دنبال شود. در نتیجه، حتی به‌جای شعارِ حقوقیِ «حق من کو»، شعار و مطالبهٌ جنبش نیز به «رأی من کو» تقلیل یافت! این باور به اصالت قدرت، به مقامات اجازه داد تا با توحشِ بیشتری به سرکوب و تجاوز حقوق بپردازند. این پیام مردم مبنی بر  باور به اصالت قدرت، به قدرت (به رژیم) این پیام را داد که ما احقاقِ حقِ اعمالِ حاکمیتِ ملی خود را  نمی‌خواهیم! تو بمان! ولی در «انتخابات» مهندسی نکن، و رای من را از صندوق بیرون بیاور! در نتیجه دستور رژیم هم به قوای سرکوب این بود: …مردم به من (به رژیم) می‌گویند تو بمان! پس توی مامور ضد شورش، و توی بسیجی  بزن و بگیر و ببر و بکش! تو ماموری برای «حفظ نظام» که در واقع خواسته همین مردم بنا بر شعارشان است!

در سال ۱۴۰۱ جنبش خودجوش به اعتراض قتل مهسا امینی، خوب شروع شد و خوب پیش می‌رفت، تا موقعی که به مردم باورانده شد که برای تغییر وصعیت فاجعه‌بار امروز، از خودِ ما کاری ساخته نیست، و باید از قدرت‌ها کمک و پشتیبانی بگیریم!

بلافاصله پس از قتل مهسا امینی، نسل جواندهه هشتادی‌ها») از خود رشد کیفی و کمی چشم‌گیری نشان دادند و توسری خوردن و پذیرش سلطه را قبول نکردند. در ابتدا، این جنبش به صورت خودجوش و خودانگیخته تجمعات را شروع کرد، و اعتراضات را پرتعدادتر کرد، تا جایی که کنترل از دست سرکوبگران خارج شد. با این حال، متأسفانه، یک حداقل لازم از جامعه ایرانی مجدداً با باور به اصالت قدرت، به وابستگان به قدرت روی آورد. این گروه، با عدم اعتماد به نفس فردی و عدم اعتماد به نفس ملی، و عدم اعتقاد به حقوق ذاتی انسان، خود به حقِ استقلالِ خویش تجاوز کردند، و با رفتن به زیر بیرق پهلوی و شرکا (وابستگان به قدرت‌های خارجی) اجازه دادند آنها ظرف چند ماه ما مردم را زمین‌گیر کنند، و جنبش از از جوشش بیاندازند. جنگ روانی با«توئیت‌گیت» (بازیِ کودکانهٌ بی‌مزهٌ توئیت زدن هم‌متن و هم‌زمانِ پهلوی و شرکا، دقایقی بعد از نیمه‌شب ۳۱ دسامبر ۲۰۲۲ برابر با ۱۰ دی ۱۴۰۱ یعنی سالِ نوی میلادی!) شروع شد. سپس با ادامهٌ انفعالِ ما مردم، رسوایی‌هایی نظیر «وکالت‌گیت» (در دی‌ماه ۱۴۰۱ - ژانویه ۲۰۲۳) و «منشورِ مهسا گیت» (اسفند ۱۴۰۱ - مارچ ۲۰۲۳ میلادی) را در پی داشت. 

«پنجاه و هفتی‌ها» به خود باور داشتند! برای راه حل، از طریق قدرت‌های داخلی (اصلاحات رژیم ولایت پهلوی توسط شاپور بختیار)، و یا از طریق قدرت‌های خارحی (نه شرقی، نه غربی)، و یا از طریق مبارزات قهرآمیز (مجاهدین و چریک‌ها و پیش‌مرگه‌ها و…) عمل نکردند! بن‌بستِ سرنوشت را نپذیرفتند! جبر را نپذیرفتند، جبر زندگی زیر یوغ ولایت پهلوی را نپذیرفتند، ثابت کردند که مجبور نیستند، بلکه مختارند! 

«…گفت توبه کردم من از جبر ای عیاراختیار است، اختیار است، اختیار!…»

بعد از تجربهٌ جنبش ۱۴۰۱، دههٌ هشتادی‌ها هم به خود باور دارند! بن‌بستِ سرنوشت را نمی‌پذیرند!  سرنوشتِ بن‌بست را نمی‌پذیرند! جبر را نمی‌پذیرند، جبر «زندگی» زیر یوغ ولایت فقیه را نمی‌پذیرند؛ از جمله با ناموضوع کردن قانون حجاب اجباری، ثابت کردند که مجبور نیستند، بلکه مختارند! زیرا که منقلب شده‌اند، زیرا که با شعار: «بِهِش نگید اعتراض، اسمش شده انقلاب» منقلب شدن خود را اعلام کردند!

اگر این خودِ ما مردم بودیم که با خشونت‌زدایی و حقوق‌مداری در انقلاب ۱۳۵۷ پیروز شدیم، که بودیم و شدیم، نمی‌توانیم اکنون جنبش‌های به هم پیوستهٌ تاریخ معاصر ایران را، و این آخری یعنی جنبش «زن، زندگی، آزادی» سال ۱۴۰۱ را با حقوقی‌تر کردن شعار آن برای سال ۱۴۰۴ به «زن، زندگی، استقلال، آزادی» را پایان یافته و تعطیل‌شده فرض کنیم.

برای رهایی از وضعیت فعلی، تمرکز فعالیت‌ها باید بر گِرد محور حقوق باشد، و  در درجه اول بر خودانگیختگی، یعنی حق استقلال و آزادی!

«در دنیا هیچ بن‌بستی نیست، یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت

این مفهوم، گفتاوردی است که گویندهٌ آن را نیافتم. ولی گویندهٌ مفهوم ذیل را می‌شناسیم:

چرخ ار نگردد گرد دل،  از بیخ و اصلش برکنمگردون اگر دونی کند،  گردون گردان بشکنم

گر پاسبان گوید گوید که هی،   بر وی بریزم جام میدربان اگر دستم کشد،  من دست دربان بشکنم

آن گویندهٌ  و این سرایندهٌ، اعتماد به‌نفس داشتند، اعتماد به‌نفس!

ما «پنجاه و هفتی‌ها» با احقاق حق استقلال  و آزادی، و با تلاش برای احقاقِ حقِ آگاهی (آگاهی‌یابی، و آگاهی‌رسانی) توانستیم با اعتماد به نفس فردی، و با اعتماد به نفس ملی، رژیم ۲۵۰۰ سالهّ شاهنشاهی را براندازیم. ما «پنجاه و هفتی‌ها» با باور به خود و با باور به شما دههُ نودی‌ها و هشتادی‌ها و هفتادی‌ها وو سایر ایرانیان، می‌دانیم که خودمان می‌توانیم منقلب شویم، انقلاب کنیم و خود برای خویش، سرنوشت‌های خوب و خوب‌تری بسازیم. با اعتماد به خود، اعتماد به انسان! اعتماد به انسانیتِ انسان‌ها!

اعتماد به‌نفس فردی.

 اعتماد به‌نفس جمعی.

اعتماد به‌نفس ملی.


❊❊❊

گزارش، بررسی، و ارزیابی رویدادها

(دوشنبه‌ها ساعت۲۱ به‌وقت ایران به‌صورت زنده)

❊❊❊

از تولیدات گروه سایت (سایت علی صدارت: رسانه‌های ملیِ همگانی به مثابه شاخه چهارم دولت)

alisedarat.com/2025/11/17/14887 

قطره‌ای از اقیانوس‌های تلاش‌ها برای برپایی، و پویایی، و پیشبرد مردمسالاری

linktr.ee/sedarat

با این یادآوری که اگر چه جنگ روانی مادر همهٌ جنگ‌ها است! تاکید می‌گردد که البته این تنها جنگی است که ما مردم در آن، توانایی و دانش و وسایل دفاع پیروزمندانه از خود را دارا هستیم. روشِ عملیِ این دفاع پیروزمندانه برای همهُ ما مردم به آسانی میسر است! هریک به سهمِ خود! و به نوبهُ خود!: تلاش برای احقاق حقوق، از جمله احقاقِ حقِ آگاهی‌یابی، و احقاقِ حقِ آگاهی‌رسانی، احقاقِ حقِ استقلال!

قدرت‌ها، بدون شکست دادنِ ما مردم در جنگ روانی، مطلقا نمی‌توانند انواع جنگ‌های فیزیکی را حتی شروع و بر ما تحمیل کنند!

در رابطه با ایران، تمام تلاش ژنرال‌های جنگِ روانیِ قدرت‌ها علیه ما مردم، نابود کردن هویت ملی ایرانیان است، ابتدا در سطح من، و تو، و افرادی دیگر. سپس وقتی کم‌کم تعداد این افراد (از ما مردم)، به یک حداقل لازمی برسد، آن وقت است که سلطه‌سالاران قادر خواهند بود به نیات شوم و دیرینهٌ خود علیه ایران و ایرانیان، جامهّ عمل بپوشانند: بعد از خرد و خمیر کردن ایرانیت و خنثی‌سازی آن، تکه‌پاره کردن ایران!

آگاهی‌یابی و آگاهی‌رسانی، حقی از حقوق بشر است

حقوق‌مدارتر شدن و تلاش برای حقوق‌مدارتر کردن، از پیش‌نیازهای برپایی و پویایی مردمسالاری در هر جامعه‌ای است. برای این کار، یکی از مهمترین راه‌ها، احقاق حق اطلاع‌یابی، و احقاق حق اطلاع‌رسانی است.

برای انجام این مهم، هر کدام از همگیِ ما، به سهم خود و به نوبهٌ خود، با خودانگیختگی، و با احقاق حق استقلال، و با احقاق حق آزادی، می‌توانیم از استعداد خلاقیت خود بهره بگیریم و در ابتکار راه‌های مختلف، کوشا شویم.

یک راه آسان برای مشارکت در ساختن سرنوشتی خوب و خوب‌تر در اینجا برای شما فراهم شده، و به شما هم پیشنهاد می‌شود: 

لینک مطلب در رسانه‌ها و شبکه‌بندی‌های اجتماعی، برای: عضو شدن و دنبال کردن(follow) و مشترک شدن، رای‌دادن، ابراز نظر، پسندیدن(like)، همرسانی(share) کردن، پیاده کردن(download)، به دوستان خود ایمیل کردن، و…، و لطفا ابتکار برای سایر روش‌های انتشار و هم‌رسانی:

مطلب را به صورت تصویری در این رسانه‌ها ببینید و در هم‌رسانی مشارکت بفرمایید:

اینستاگرام:

instagram.com/reel/DRLMwnAkvVZ 

صفحه  فیس‌بوک:

facebook.com/Sedarat57/videos/1524680965415442

یوتیوب:

youtube.com/live/Rq9NX9p88T8

مطلب را همچنین می‌توانید به شکل صوتی،  در این رسانه‌ها بشنوید و در هم‌رسانی مشارکت بفرمایید:

اسپاتیفای:

creators.spotify.com/pod/profile/sedarat/episodes/--e3b3rf5

کست‌باکس

castbox.fm/channel/علی-صدارت-id3317800?country=us

واتساپ

در گروه واتساپ با شناسه «علی صدارت-نظر، خبر، تحلیل» همراه ما شوید و در هم‌رسانی مشارکت بفرمایید:

chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu

در گروه تلگرام با شناسه t.me/sedaratMD همراه ما شوید و در هم‌رسانی مشارکت بفرمایید:

t.me/sedaratMD/3280

برخی دیگر رسانه‌ها:

مستودان:

mastodon.social/@sedarat

سابستک:

sedarat.substack.com

بلوسکای  BlueSky:

sedarat.bsky.social

سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران (به عنوان یک قانونِ اساسی ِموقتِ  لائیک و غیرِایدئولوژیک):

ویژگی‌های نقشه راه در سه دوران:

۱- دوران فعلی: از همین حالا تا زمان سقوط فیزیکی رژیم، و سپس 

۲- دوران موقت انتقالی: بعد از سقوط فیزیکی رژیم، گردانندگی و تدبیر امور کشور با یک دولت موقتِ انتقالی با قانون اساسی موقت(یعنی همین سند) و انتخابات آزاد برای مجلس موسسان، بحث و تدوین و تصویب قانون اساسی غیرِ موقف، و بعد انتخابات آزاد برای انتخاب نمایندگان مردم در دولت غیرِموقت، قانون اساسی جدید، و بعد

۳- دوران غیرِموقت: منحل شدن دولت موقت بلافاصله بعد از رسمی شدن دولت دائمی طبق قانون اساسی جدید.

alisedarat.com/2025/09/07/14617

این سند متعلق به هیچ شخص و گروه خاصی نیست، و صاحب آن در واقع، همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. در نتیجه، ضمانت اجرایی اصول این سند هم همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. مردم‌سالاری را، فقط خودِ ما مردم می‌توانیم، و فقط خودِ ما مردم باید برقرار کنیم، نه قدرت‌ها!

alisedarat.com/2019/08/17/5108

قانون اساسی پیشنهادی بر اساس حقوق پنج‌گانه (لائیک، غیر ایدئولوژیک):

alisedarat.com/2019/06/23/4991

این قانون اساسی متعلق به هیچ شخص و گروه خاصی نیست، و صاحب آن در واقع، همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. در نتیجه، ضمانت اجرایی اصول این قانون اساسی هم همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. مردم‌سالاری را، فقط خودِ ما مردم می‌توانیم، و فقط خودِ ما مردم باید برقرار کنیم، نه قدرت‌ها!

توجه! برخی روشهای موثر برای خشونتزدایی توسط ما شهروندخبرنگاران 

جالب اینجاست که این روشهای موثر ، بسیار اسان و عملی هستند

instagram.com/reel/C1l-4FpLPDW

این پیام مدتی پیش منتشر شد و از آن موقع، اهمیت و کارآیی این روش‌ها برای احقاقِ حقِ آکاهی‌یابی، و احقاقِ حقِ آکاهی‌رسانی، بیشتر هم شده است. اگر این روشها بسیار اسان و عملی، به این مقدار برای غزه موثر بوده است، قطعا برای ایران بسیار موثرتر خواهد بود!

شما و من و همه ما به سادگی میتوانیم به  وظیفه شهروندی خود عمل کنیم و در احقاق حق اطلاع‌یابی و نیز احقاق حق اطلاع‌رسانی بیشتر کوشا شویم 

❊❊❊

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شدطلب عشق ز هر بی‌سر و پایی نکنیم!

یادمان باشد..... دشمنِ دشمنِ من، الزاما دوستِ من نیست!

کدامیک از اینها می‌توانند دوستِ من، دوستِ وطن من، و دوستِ هموطنان من باشند:

نتانیاهو و ترامپ و پوتین و پهلوی و رجوی، دشمنِ خامنه‌ای؟!

خامنه‌ای، دشمنِ نتانیاهو و ترامپ و پوتین و پهلوی و رجوی؟!

آیا اصلا کوچک‌ترین امکانی هست که حتی یکی از اینها دوست ایران و ایرانیان باشند؟!

#پهلوی_همجنس_نتانیاهو_خامنه‌ای_پوتین_رجوی_ترامپ

دفاع از ایران و ایرانیان در مقابل تجاوز و حمله انیرانیان، وظیفه همه ما است، و هیچ بستگی به رژیم حاکم ندارد! با این توجه بود که ما ایرانیان در دفاع از وطن در مقابل تجاوز صدام به ایران، این‌چنین معجزه آفریدیم و هدف اسرائیل را برای تکه‌پاره کردن میهن، باز هم خنثی کردیم. این پیروزی ما در حالی بود که بسیاری از کشورهای منطقه و دنیا، علیه ما بسیج شدند و به‌کمک صدام شتافتند!

حیات ملی ما در خطر است! ضرورتی حیاتی: خشونت‌زدایی و درآمیختن با افکار عمومی و اتحاد همگانی در هر نقطه‌ای از دنیا برای خشونت‌زدایی و دفاع از ایران، در مقابل تجاوزها، صرف نظر از اینکه رژیم حاکم بر ایران کیست!

سکوت تو، انفعال ما، کم کاری من = خود را شریک جرم تجاوزها به حقوق بشر کردن!

میزان سکوت و تحمل امروز من است که میزان خشونت‌های فردا را پیش‌بینی می‌کند!

به هر میزان که تجاوزها به حقوق را امروز تحمل کنم، به همان میزان، فردا ابعاد کیفی و کمّی خشونت‌ها بیشتر خواهد شد!

-

پیام و دعوت انقلاب را بشنوم:

پشت به قدرت (قدرت‌های داخلی و خارجی، قدرت‌های دولتی و غیردولتی، قدرت‌های غربی و شرقی) و روی به ملت (همکاری برای هرچه فراگیرتر کردن جنبش خودجوش و اتحاد حول محور حقوق)

❊❊❊

مردمسالاری یک فرهنگ است و هر کدام از همه‌ی ما مردم، باید، باید برای استقرار و استمرار و پیشبرد مردم‌سالاری تلاش کنیم. هر کدام از همه‌ی ما مردم، باید، باید به سهم خود و به نوبه خود، کاری انجام دهیم، هر چقدر هم آن کار در ظاهر به نظر کوچک بیاید.

«مردم» باید یک کاری بکنند!

چه باید کرد؟

alisedarat.com/1397/08/06/4317

جنگ روانی مادرِ همه‌ی جنگ‌ها است، ولی تنها جنگی است که در آن، هر کدام از همه ما مردم (هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود) توانایی و دانش و وسایل دفاع پیروزمندانه از خود را داریم.


❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊


آدرس مطلب در سایت (سایت علی صدارت : رسانه‌های ملیِ همگانی به مثابه شاخه چهارم دولت) را در ذیل آورده‌ایم.

مطلب صوتی/تصویری را، می‌توانید مستقیما در این آدرس بشنوید/ببینید.

در این آدرس، بعضی دیگر رسانه‌ها که هم این مطلب و نیز برخی دیگر از مطالب سایت در آن‌ها منتشر می‌شوند، قابل دسترسی هستند.

از این راه هر کدام از ما هم می‌توانیم به سهم خود و به نوبه خود، برای احقاقِ حقِ آگاهی‌یابی و برای احقاقِ حقِ آگاهی‌رسانی، به عنوان یک «کنش‌گر حقوق بشر» فعال شویم. با عضو شدن، و دنبال کردن، و مشترک شدن، و رای‌دادن، و ابراز نظر، و پسندیدن، و پیاده کردن، و به دوستان خود ایمیل کردن، و…، و با ابتکار برای سایر روش‌های هم‌رسانی، نقش‌آفرین گردیم:

alisedarat.com/2025/11/17/14887 


راههای تماس و ارتباط با ما:

لینکهای دسترسی به سایر تولیدات ما، و سایر رسانه‌های ما، و نیز راههای تماس و ارتباط با ما:

برای دسترسی به سایر تولیدات ما، و سایر رسانه‌های ما، و نیز راههای تماس و ارتباط با ما، لطفا تصویر ذیل را با موبایل خود اسکن کنید، و یا به لینک زیر مراجعه فرمایید:

linktr.ee/sedarat

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر