۱۳۹۹ فروردین ۱, جمعه

صدارت : شادباش؟! عید و نوروز ۱۳۹۹

صدارت : شادباش؟! عید و نوروز ۱۳۹۹

صدارت : شادباش؟! عید و نوروز ۱۳۹۹

۱ فروردین ۱۳۹۹
پزشکان و پرستاران و سایر متخصصان و کارمندان پیش‌گیری و امداد و درمان، خدمتگذاران مردم، بحران ویروس کرونا
علی صدارت: شادباش؟! عید و نوروز ۱۳۹۹
با سلام به همه هم‌وطنان عزیزم، 
و با سلام به همه کسانی که عید و نوروز، برایشان عید و نوروز است! در هر کشوری که هستند، و از هر کشوری که هستند!
و با آرزوی سلامتی در این روزهایی که دنیاگیر شدن ویروس کرونا، بر زندگی همه ما اثر گذاشته است.   
و در این روزهای خطیر، درود و سلام و عرض احترام من به پزشکان و پرستاران و سایر متخصصان و کارمندان پیش‌گیری و امداد و درمان، که در خط مقدم جبهه مبارزه با بحران کووید۱۹، که علی‌رغم مشکلاتی که رژیم ولایت مطلقه برای انجام کارشان فراهم آورده است، با از خود‌گذشتگی، خود را عملا فدایی هم‌وطنان نمایانده‌اند، و چه خوش درخشیده‌اند. هم‌کار و هم‌میهن بودن با شما عزیزان، مایه مباهات و افتخار من است.
در مورد این ویروس، متاسفانه شایعات و سوءاطلاعات فراوانی در اختیار هست. اکثر این «اطلاعات»، اگر مبنای تجارتی با سوءاستفاده از ترس مردم را نداشته باشد، بی‌اثر و یا چه بسا مضر هستند، گرچه همه آن‌ها، با توضیحاتی همراه هستند که که به ظاهر (فقط در ظاهر) به نظر منطقی می‌آیند. این «اطلاعات» خرافه‌های علمی هستند و دست کمی از خرافه‌های دینی ندارند. این خرافه‌های علمی از منابعی می‌آیند که ممکن است اکثر افراد در خلاف واقع و غیرعلمی بودن آنها، شکی به خود راه ندهند.  اگر توجه کرده باشید، خرافه‌های دینی در افرادی با پروفایل‌های اعتقادی-روانی خاصی موثرتر است، و آن‌ها، با باوری عمیق این خرافه‌ها را به بقیه هم توصیه، و حتی گاهی تحمیل می‌کنند. وقتی هم با تردید و یا اعتراض عزیزانشان روبرو می‌شوند، از جمله می‌گویند «…حالا مثلا خواندن آیت الکرسی و زیارت عاشورا و… چه ضرری می‌تواند داشته باشد؟…»
خرافه‌های علمی هم همین طور هستند، و در همه اثر نمی‌کند و بسیاری افراد دست کم در آنها با شک و تردید نگاه می‌کنند، به جای اینکه آن‌ها را با دل‌سوزی برای بقیه تجویز کنند.
نتیجه هر دو نوع این خرافه‌ها، اغلب این است که افراد از راه حل‌های علمی دور می‌شوند، و برای خود و عزیزان خود و دیگران، تضییقات بی‌مورد و بی‌اثر، و دست و پا گیر  و چه بسا مضر درست می‌کنند. 
کمترین کاری که این سوءاطلاعات می‌تواند بکند، ایجاد وسواس (بیماری وسواس، به شدت و  حدت و به درجات مختلف) و خراب کردن روحیه، و افزایش نگرانی و تشدید بیماری اضطراب و افسردگی، است. 
دیدیم «علمای اعلام»، این متولیان دین، این دکان‌داران دین، در مورد احادیث و روایات مختلف چه گفتند. بعضی از این افراد نابخرد، مستقیما مسئولیت مرگ انسان‌ها را به عهده دارند. دکان دین، منحصر به اسلام نمی‌شود و در امریکا بعضی کشیش‌ها، و در اسرائیل بعضی خاخام‌ها گفتند که خطر نرفتن به کلیسا و کنیسه، بسیار بیشتر از خطر عفونت کرونا است!
ولی همهٌ گناهها به گردن رژیم نیست. بعضی از مردم هم در گسترش بیماری و چه بسا مرگ عده‌ای از مردم بی‌گناه، گناهکار هستند. همان‌طور که در ایران برای تفریح و مسافرت، عده‌ای قرنطینه‌های فردی و جمعی را رعایت نمی‌کنند، عده‌ای در امریکا در این تعطیلات بهاره، و سایر کشورها هم، بدون توجه به توصیه‌های پزشکان، در گسترش این عفونت دنیاگیر، و بیماری و مرگ انسان‌های بی‌گناه غریبه و آشنا، گناهکار هستند.
در میهن خودمان، فقط آن‌ها که به درهای بستهٌ امکان زیارتی هجوم بردند تا «دارالشفا»ها را باز کنند، مسئول ادامه حیات این رژیم نیستند. آن عده از هم‌وطنانی که در خلاف جهت حق و حقوق حرکت می‌کنند، و برای تدبیرِ حقوقیِ امور جهت مدیریت این بحران، با پزشکان و پرستاران و سایر پرسنل پیشگیری و بهداشت و امداد و درمان، نه تنها همراهی نمی‌کنند، بلکه حتی ضدیت هم می‌کنند، مانند آن کسانی که در و دیوار و ضریح زیارتگاهها را لیس می‌زنند، در سرنوشت بدی که امروز داریم، مقصر و مسئول هستند. 
همیشه این سوال مطرح است که چرا این رژیم، توانسته چهار دهه بر ایران حاکم باشد.  ما ایرانیان در میهن خویش، بحران‌های ریز و درشت فراوانی را پشت سر گذاشته‌ایم.
در ایران (مانند هر کشور دیگری، و صرف نظر از اینکه چه دولتی روی کار باشد)، مردم دو دسته متفاوت هستند. دسته اول عده‌ای هستند که احساس مسئولیت می‌کنند و می‌دانند که باید در تدبیر امور و در ساختن سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر مشارکتی فعال و دل‌سوزانه داشته باشند. دسته دوم  ولی عده‌ای هستند که برعکس، با بی‌خیالی و بی‌مسئولیتی، مفعولانه همه امور را به عهده دیگری و دیگران و دولت می‌گذارند. تمایز و تفاوت این دو دسته از ایرانیان، در بحران ویروس کرونا، به وضوح نمایان شده است. برای گذاری خشونت‌زدا از استبداد و انواع  ولایت مطلقه، به  و ولایت جمهور مردم، ضروری است که به تعداد دستهٌ اول افزوده شود، و از تعداد دسته دوم کاسته شود. 
هرچه تعداد کسانی که علی‌رغم توصیه پزشکان، قرنطینه‌های فردی و جمعی را رعایت نمی‌کنند بدین شکل که از طرفی یک عده به دید و بازدید و مسافرت‌های عید می‌روند، و از طرف دیگر عده دیگر در و دیوارها را لیس می‌زنند، بیشتر باشد از تعداد هم‌وطنان مسولیت‌شناسی باشد که در بحران کرونا قرنطینه‌های فردی و جمعی را و سایر توصیه‌های پزشکی رعایت می‌کنند، عمر این رژیم طولانی‌تر خواهد شد، زیرا که در ادامه برخورد با رژیم، و در بحران‌های بعدی هم، همین‌طور عمل خواهد شد.
همه ما، در همه زندگی‌مان، در همه روزها، چیزی که لازم نداریم، غم است! 
بخصوص در این روزها، در این روزهایی که اگر بوی باران، بوی سبزه، و بوی خاک،… و بوی شاخه‌های شستهٌ باران خورده، و پاک را نتوانیم استشمام کنیم، می‌توانیم و باید آنرا تجسم کنیم، و به خود و به دیگران، بجا غم، روحیه مثبت بدهیم. چرا که  اگر شیشه عمر غم را به سنگ نکوبیم و نشکنیم، هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ.
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید، برگ‌های سبز بید، عطر نرگس، رقص باد، نغمه‌ی شوق پرستوهای مست…
نرم‌نرمک می‌رسد اینک بهار، خوش به حال روزگار!
خوش به حال چشمه‌ها و دشت‌ها، خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها، خوش به حال غنچه‌های نیمه باز، خوش به حال دختر میخک، که می‌خندد به ناز، خوش به حال جام لب…ریز از شراب، خوش به حال آفتاب. ای دل من، گرچه در این روزگار
جامه‌ی رنگین نمی‌پوشی به کام، باده‌ی رنگین نمی‌نوشی ز جام، نقل و سبزه در میان سفره نیست، جامت از آن مِی که می‌باید تهی است؛
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم!
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب!
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار.
گر نکوبی شیشه‌ی غم را به سنگ؛
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ!
در این روزها که همگی به اشکال و اندازههای مختلف با بحران ویروس کووید۱۹، دست و پنجه نرم می‌کنیم، یکی از بهترین و مهمترین کارهایی که می‌شود انجام داد، این است که تماس‌های فیزیکی با سایرین، به حداقل برسد. تا آنجا که می‌توانیم، از منزل بیرون نرویم و اگر ممکن است، شغل خود را به داخل منزل منتقل کنیم. عید دیدنی و دید و باد دید، برای افزایش سرمایه‌های اجتماعی و گسترش عشق و محبت خوب است، ولی در این شرایط، چیزی به جز گسترش عفونت وبیماری و مرگ و غم و رنج و…. به همراه نخواهد داشت. 
برای دسترسی به آنچه که شناخته شده و علمی است، از جمله این لینک‌ها، اطلاعات علمی و خوبی در اختیار می‌گذارد:              
 –
همراه با آرزوی عید کردن نوروزمان، و با تاکید بر اینکه هرکدام به سهم خود و به نوبه خود، در نو شدن روز و روزهایمان نقشی ایفا کنیم، با کمک از ادبیات و هنر ایرانی، که میتواند نقشی موثری در روحیه مثبت پیدا کردن و روحیه مثبت دادن، داشته باشد:
مست و غزل خوان زد،  حلقه به در نوروز—چهره گشاید بهار، روز من است امروز 
چشمه به جو آمد، می به سبو آمد—از نفس حافظ، فال نکو آمد 
مژده‌ی عید آمد، بخت سعید آمد—مشت زمین وا شد، سبزه پدید آمد 
سبزه‌ی یار آمد، عطر مسیحایی گیسوی نگار آمد—قفل غزل وا شد، هلهله در هلهله آواز پرستوی بهار آمد 
خلد برین آمد، فصل شکوفایی رویای زمین آمد—کار دل عشاق، سکه شد و سین محبت به سر سفره‌ی سین آمد
شور بهاران شکافت، از دل ویرانه ها—خال تب گل ببین، بر تن پروانه‌ها 
نو شدن از کهنگی، موسم شیدایی است—در تن و جان بهار، روح اهورایی است
تخت چمن سبزه‌ی، دولت جمشید شد—همت کوروش بلند، بار دگر عید شد
موسم شیدایی است، فرصت مجنون شدن از خرقه‌ی لیلایی است—پیک بهاران رسید، فصل فراوان شدن میوه‌ی گمگشته‌ی زیبایی است
بانگ طرب ساز کن، حنجره در حنجره آواز کن—شور به الحان فکن، از ره سلمک گذری هم به سراپرده‌ی شهناز کن
مست و غزل‌خوان زد، حلقه به در نوروز—چهره گشاید بهار، روز من است امروز
چشمه به جو آمد، می به سبو آمد—از نفس حافظ، فال نکو آمد
تخت چمن سبزه‌ی، دولت جمشید شد—سال کهنسال رفت، بار دگر عید شد
سبزه‌ی یار آمد، عطر مسیحایی گیسوی نگار آمد—قفل غزل وا شد، هلهله در هلهله آواز پرستوی بهار آمد
بانگ طرب ساز کن، حنجره در حنجره آواز کن—شور به الحان فکن، از ره سلمک گذری هم به سراپرده‌ی شهناز کن
خلد برین آمد، فصل شکوفایی رویای زمین آمد—کار دل عشاق، سکه شد و سین محبت به سر سفره‌ی سین آمد.
غمِ بحران کرونا هم خواهد رفت، و با احساس وظیفه و با مشارکت تعداد هرچه بیشتری از ما در تدبیر امور شخصی و در تدبیر امور جمعی و ملی، و با رعایت اصول اولیه بهداشتی، این یکی بحران را هم پشت سر خواهیم گذاشت! 
اگر به قول مولانا، کاری بکنیم که هر غمی، باعث شادی شود! یا بهتر بگوییم،  تدبیر امور را جوری به دست فردی خود و به دست جمعی خود بگیریم که غم را به شادی تبدیل کنیم، و از هر غمی یک شادی بسازیم، لازم نیست منتظر بهشت در آن دنیا باشیم، چند سالی که هر کدام از ما در این دنیا هستیم را می‌توانیم به روضهٌ رضوان و بهشت تبدیل کنیم:
چون تو را غم شادی افزودن گرفت…روضهٌ جانت گل و سوسن گرفت!
و بدین ترتیب، نوروز شما، مبارک و پیروز
علی صدارت 
پنجشنبه ۲۹اسفند۱۳۹۸ برابر با ۱۹مارس۲۰۲۰
❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊
بوی باران، فریدون مشیری، محمدرضا شجریان:
پخش‌کننده صوت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر