بیست و هشتم آبان ۱۳۹۷ برابر با ۱۹ نوامبر ۲۰۱۸ دوشنبه
قوی موفق میشود رویارویی اکثریت بزرگ ضعیفان را با خود، در رویارویی ضعیفها باضعیفتر از خود بیگانه کند
❊
❋ ساز و کار تغییر جهت و انداختن بار هزینهها بر دوش اکثریت بزرگ، پیچیده نیست:
1. عامل بیکاری و فقر و تهدید شدن به مرگ از گرسنگی و بیدوایی «دشمن» است. این بار، امریکا خود میگوید که راست میگوید و دشمن منم. همراه با بکاربردن این عامل،
2. بکارگرفتن مجموعهای از ترسها برای فعل پذیرکردن اکثریت بزرگ:
● ترس از گرفتار قحطی غذا و دارو که طی چهاردهه رﮊیم ولایت فقیه مردم ایران را بدان، زمینگیر کرده است؛
● ترس از تبدیل شدن مردم کشور به جمعیت بیکار که سبب میشود هر کاری را ،هراسان از دست دادن کار و پیوستن به خیل عظیم بیکاران میکند؛
● ترس از قوای سرکوب که در جنایتگری اندازه نمیشناسند؛
● ترس از جنگ و کشانده شدنش به داخل کشور که رﮊیم از آن، در فعلپذیرکردن اکثریت بزرگ، تا بخواهی سود میبرد. در نتیجه،
● ترس از جنبش بخاطر آنکه ایران را عرصه رویارویی گروههای مسلح میکند و این خطر چون با خطر قحطی جمع شود، کشور را گرفتار وضعیتی بدتر از افغانستان و سوریه و... میکند.
بدینسان، «دشمن»، (حکومت ترامپ)، با تحریمهای شدید، دو کار برای رﮊیم انجام میدهد:
1. تغییر جهت رویارویی اکثریت بزرگ با رﮊیم به رویارویی با انیران، دشمن و بدان،
2. در درون کشور، تغییر جهت رویارویی اکثریت بزرگ با اقلیت رانتخوار و فاسد به رویارویی از بالاتر با پایینتر در سلسله مراتب اجتماعی.
آن کار که جنایت برضد بشریت است، این تغییر جهت است. هرگاه مردمی حقوق خویش را نشناسند و با عمل به حقوق خویش، به استقامت بر نخیزند، این تغییر جهت در سطح جهان، جهان را در خشونتی هستیسوز فرو میبرد:
❋ مداری که در آن این تغییر جهت ممکن گشته است:
هر امری در وضعیتی روی میدهد و هر وضعیتی میدان و مداری دارد. وقتی مدار، باز و میدان، فراخنای هستی است، امرهای واقعی که بنمایه آنها زور است، روی نمیدهند. وقتی مدار، نیمه باز است، بیشتر روی میدهند. اما این در مدار بسته است که امرهای واقع با بنمایهای از زور، فراوان روی میدهند و تا بطور روز افزون، ویرانگرتر میشوند. در جهان امروز، «جهانی شدن» یک مدار بسته پدید آورده است. همین مدار است که به امریکا امکان میدهد اراده خود را اگر نه به همه جهانیان، بلکه به بخش بزرگی از جهان تحمیل کند. در این مدار است که تغییر جهت جبری و اجتنابناپذیر میشود.
در حقیقت، ایجاد کننده این مدار، یک تغییر جهت نخستین است. عامل آن نیز سرمایه داری است: تغییر جهت تولید از برآوردن نیازهای اساسی مردم هر کشور، بنابراین، جانشین شدن بازارهای محلی و کشوری با بازار جهانی متکی به بازار جهانی «فرآوردههای مشتق» و مجرای انتقال سرمایههای عظیم به این بازار. بر این دو بازار، سرمایهداری، سلطه کامل دارد. هر کشوری که در این مدار قرار بگیرد، در سلسله مراتب مسلط – زیر سلطه، جایی را پیدا میکند. هرگاه زیر سلطه شد و رﮊیمی از نوع رﮊیم ولایت مطلقه فقیه پیدا کرد، اقتصاد رانت و مصرف محور پیدا میکند و شدت استثمارش بسا چند برابر میشود. چرا که ثروت ملی خود، نفت و گاز و مواد معدنی را باید صادرکند و کالا وارد کند. در غذا و دارو نیز مستقل نیست. طرف مسلط، هم میتواند صدور نفت وگاز و... را ناچیز کند و هم جلو وارد کردن کالا به ایران را بگیرد. بدینخاطر است که رﮊیم ناگزیر است نفت را هر اندازه بتواند به قیمت ارزان بفروشد و کالا را گران وارد کند. از این رو است که سرزمین ایران بیابان و اکثریت بزرگ جمعیتش بیکار و فقیر میشوند. بدون این مدار بسته و موقعیت «دشمن» پیداکردن رﮊیم ایران، تغییر جهت در ایران و نیز در منطقه، شدنی نبود و نیست.
بدینقرار، برای اینکه امر واقعی که تغییر جهت است از میان برخیزد، نخست باید از مدار بسته بیرون آمد. بطور روز افزون، در سطح جهان، به استقلال، بمثابه بیرون آمدن از مدار بسته، توجه میشود، به استقلال و آزادی بمثابه پایه رشد انسان و آبادانی طبیعت توجه میشود. سزا این است که ایرانیان که پیش از همه دیگر جهانیان دو حق استقلال و آزادی را بمثابه بیرون رفتن از مدار بسته مسلط – زیر سلطه، موضوع اندیشه و عمل کردهاند، دیرتر از دیگران، وقتی که کار از کار بگذرد، به استقلال و آزادی بازنگردند. عاجلترین کار، استقلال و آزادی را هدف و روش کردن و بیرون رفتن از مدار بسته، بازیافتن فرهنگ استقلال و آزادی و نظام اجتماعی باز، بنابراین، دولت حقوقمند و کارگزار این جامعه است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر