صدارت- افزایش خطر تکهپاره شدن ایران، خطراتِ بالقوه افکار «اتنیکی» و «فدرالیسم»، افزایش خشونتگستریها در منطقه
علی صدارت– افزایش خطر تکهپاره شدن ایران، خطراتِ بالقوه افکار «اتنیکی» و «فدرالیسم»، افزایش خشونتگستریها در منطقه
تاریخ تولید و انتشار: ۱۲ آبان ۱۴۰۴ | 03-11-2025 دوشنبه
❊
مطلب را به شکل صوتی، در👇همینجا👇بشنوید:
❊❊❊
خلاصهای مختصر، فرازهایی از محتوی، و مطالب مرتبط:
تحلیل گفتمان قدرتسالار، و یا مردمسالار در جامعه سیاسی ایران: بررسی خطرات فاجعهبار تجاوز به حقِ استقلال، تجزیه و تکهپاره شدن ایران، در زمان تجاوز مجددانیرانیان، و در دوران گذار.
افزایشِ خطرِ تکهپاره شدنِ ایران،
خطرِ بالقوهٌ افکارِ نژادپرستانهُ «اتنیکی»،
افزایشِ کیفی و کمیِ خشونتگستریها در منطقه،
افزایشِ خطرِ تجاوزِ مجدد به ایران!
با این یادآوری که اگر چه جنگ روانی مادر همهٌ جنگها است! تاکید میگردد که البته این تنها جنگی است که ما مردم در آن، توانایی و دانش و وسایل دفاع پیروزمندانه از خودرا دارا هستیم. روشِ عملیِ این دفاع پیروزمندانه برای همهُ ما مردم به آسانی میسر است! هریک به سهمِ خود! و به نوبهُ خود!: تلاش برای احقاق حقوق، از جمله احقاقِ حقِآگاهییابی، و احقاقِ حقِ آگاهیرسانی، احقاقِ حقِ استقلال!
قدرتها، بدون شکست دادنِ ما مردم در جنگ روانی، مطلقا نمیتوانند انواع جنگهای فیزیکی را حتی شروع و بر ما تحمیل کنند!
در رابطه با ایران، تمام تلاش ژنرالهای جنگِ روانیِ قدرتها علیه ما مردم، نابود کردن هویت ملی ایرانیان است، ابتدا در سطح من، و تو، و هر فرد و افراد دیگر. سپس وقتیکمکم تعداد این افراد (از ما مردم)، به یک حداقل لازمی برسد، آن وقت است که سلطهسالاران قادر خواهند بود به نیات شوم و دیرینهٌ خود علیه ایران و ایرانیان، جامهّ عملبپوشانند:
هدف:
بعد از خرد و خمیر کردن ایرانیت و خنثیسازی آن، تکهپاره کردن ایران!
فضای سیاسی و اجتماعی ایران، همچنان در سایه افزایش تأسفبار خشونتها، تهدیدها و گسترش ناامنی قرار دارد. علاوه بر تجاوزهای مستمر رژیم حاکم به حقوق ملت،نگرانی عمیقی در خصوص جهتگیریهای موجود در میان گروهها و احزاب و تشکیلات «اپوزیسیون» نیز وجود دارذ.
هدف از این نوشتار، بررسی نقش هر فردی (من، تو، و هر کدام از همهٌ ما) در ساختن سرنوشت فردی، و جمعی، و ملی ما است. من، و تو، و تک تکِ همهٌ ما، هر یک از همهٌ ما،به سهم خود و به نوبهٌ خود!
در پندارِ ما، تمایز کلیدی میان رویکرد «مردمسالار» در یک سو، و «قدرتسالار» در سوی دیگر است که سازندهٌ سرنوشت ما است، سرنوشت ما هم در سطح فردی، و هم درسطح ملی. چرا که پندار هر کدام از ما، در کردار و گفتار و نوشتار ما متبلور و نمایان میگردد، و در زندگی فردی و جمعی ما اثرگذار میگردذ.
بدون تفکر نقاد و با پیروی کورکورانه از پندارهای قدرتمحور، که در واقع چیزی بهجز شکستخوردکی در جنگ روانی نیست، عملکرد هر فردی (به سهم خود و به نوبهٌ خود) میتواند منجر به استبداد، دیکتاتوری و در نهایت، تکهپاره شدن سرزمینیِ میهن ما شود.
یک ملت را میتوان در سه لایهٌ مختلف بررسی نمود:
۱–جامعهٌ ملی: «مردمِ معمولی» یعنی من، و تو، و ما،
۲–جامعهٌ سیاسی: افراد و شخصیتهای «فعال سیاسی»، حزبها، تشکیلات و گروهها،
۳–دولت (قدرت)
تصمیـمهای روزمره و معمولی من و تو و همه افراد دیگر در این جامعهها، در سرنوشتِ ملیِ ما اثرگذار است و درک این دوگانگی برای جلوگیری از تبدیل شدنِ من، و تو، و هرفرد دیگری (هر فردی، به سهم خود و به نوبهٌ خود)، و البته مجموعهٌ افراد یعنی جامعهٌ ملی و سیاسی، به ابزار قدرت و استبداد ضروری است.
اگر جامعه سیاسی بیشتر به سمت مردم میل کند (مردمسالاری)، آن جامعه دموکراتیکتر و مردمسالارتر خواهد بود. در مقابل، هرگاه جامعه سیاسی مکان پندارش را قدرتقرار دهد (قدرتسالاری)، چه قدرت داخلی باشد و چه قدرت خارجی (شرقی یا غربی، دولتی یا غیردولتی)، آن کشور به سمت استبداد و دیکتاتوری سوق مییابد.
بسیار مهم است! که اگر شما مخاطب گرامی، تغییر نگارش همین جملهٌ اخیر را از نگارنده مطالبه کردید، بهاین ترتیب:
اگر جامعه مدنی جامعه سیاسی را مجبور کند که بیشتر به سمت مردم میل کند، آن جامعه دموکراتیکتر و مردمسالارتر خواهد بود. در مقابل، هرگاه جامعه مدنی، به جامعهسیاسی اجازه دهد که مکان پندارش را قدرت قرار دهد، چه قدرت داخلی باشد و چه خارجی (شرقی یا غربی، دولتی یا غیردولتی)، آن کشور به سمت استبداد و دیکتاتوریسوق مییابد.
در ساختن این سرنوشت استبداد و دیکتاتوری، هر یک از همهٌ ما مقصر هستیم! (هر یک به سهم خود، و به نوبهٌ خود!).
نمونههای بینالمللی متعددی، نماد بارز پندار قدرتمکان هستند. در رأس این نمادها، میتوان از دولت آمریکا و شخص ترامپ نام برد که مظهر سلطهسالاری، قدرتمداری،زورمداری و سرمایهسالاری است. این پندار، در عملکرد داخلی (مانند تعطیلی دولت و قطع کمکهای اولیه غدایی به کسانی که نیاز به قوت لایموت روزانه دارند، سیاستها وعملکرد او با مهاجرین و سیاهپوستان و سایر طقات محروم، و…) و خارجی او (مانند تعرفهها، تجاوز به حق استقلال سایر کشورها، تجاوز به حقوق طبیعت و محیط زیست،و…) منعکس است. به همین ترتیب، رژیم اسرائیل نیز، که به قول موشه دایان و بسیاری از دیگرِ مقامات همان رژیم به عنوانِ «سگِ هار» معرفی شده است، نمادی است ازسلطهسالاری، قدرتمداری، زورمداری و خشونتگستری، جنگطلبیِ جنگهای بیپایان که رفتارهای آن در مناطق مختلف، از جمله در میهن ما، و فلسطین، لبنان، یمن،سوریه، عراق، تونس، و…، و حتی قطر، میزبان مذاکراتشان، مشاهده شده است. در نتیجهٌ انفعال ما مردم دنیا در مقابل قدرتها، جامعه سیاسی به سمت این زورمدارن وخشونتگستران، روی کرده است. رفتار این زورمداران با ملت خود و با مردم دنیا، مشابه همان رفتاری است که رژیم «دیکتاتوری ملاتاریا» (به قول هادی غفاری) با ملت ایراندارد! حال این زورمدان باری دیگر تهدیدهای خود مبنی بر افزایش کیفی و کمی خشونتها در دنیا، و در منطقهٌ ما، و بهخصوص در وطن ما را بر سر ما مردم میکوبند!
از وطن خود بگوییم. در آنچه که به میهن ما مربوط میگردد، قدرتها در رابطه با ایران و ایرانیان، خشونتگستریها را به اشکال و درجات مختلف، مدیریت میکنند:
۱–خشونتگستریها با تجاوز نظامی مجدد اسرائیل و امریکا،
۲–خشونتگستریها با گسیل قوای مزدور نظامی پیاده از کشورهای همسایه به داخل سرزمین ایران،
۳–خشونتگستریها با بمبگذاریها، ایجاد آتشسوزیها، ترور و قتلهای ایرانیان و بستگان و نزدیکانشان با موشک و پهپاد و…، خرابکاری در زیربناهای کشور،
۴–خشونتگستریها با تحریک بیشتر گروهها و احزابی که هنوز در قرن بیستویکم، و هنوز بعد از چندین دهه تجربهٌ فاجعهبار، به روش مبارزهٌ مسلحانه و قهرآمیز معتقدهستند، و با گسترش کمکهای تسلیحاتی، آموزشی، پشتیبانی و اطلاعاتی و لجستیکی، رسانهای، و… و مطرح کردن کلیدواژههایی چون «ملیت»، یا «نژاد»، یا «قوم»، و یا«اتنیک» و نیز «فدرالیسم» چه «قومی» و چه «اتنیکی» و چه حالا «فدرالیسم جغرافیایی»، یا «فدرالیسم مرزی» و یا «فدرالیسم استانی»،
۵–خشونتگستریهای اقتصادی، از جمله سختتر کردن تحریمها،
۶–خشونتگستریهای سیاسی، از جمله منزویتر کردن ایران در جامعه بینالملل و اعمال بیشترِ ضوابط دوگانه،
۷–خشونتگستریهای اجتماعی با ایجاد دشمنی و تنشهای مصنوعی و چندقطبی کردن جامعه،
۸–خشونتگستریهای فرهنگی توهین و تحقیر ایران و ایرانیان،
۹–خشونتگستریهای احساسی–روانی با افزایش کیفی و کمی جنگ روانی، در جبهههای متعدد، و این اخیرا در جبههای جدید، و با توجه به اعتراضات قابل توجه نسل جوان(نسل زِد generation Z) در چندین کشور دنیا که کمکم به بهار نسل زِد مبدل میگردد، تلاش برای منفعل کردن و خنثی نمودن دههٌ هشتادیها و دههٌ نودیها برایپیشگیری از منقلبتر شدن و اعتراضات و تظاهرات و انقلاب خشونتزدا برای تغییر وضعیت میهن، نه با حمله ترامپ و نتانیاهو و شرکا، بلکه با جنبشِ خودجوش و مستقل وخودانگیخته، و هر چه فراگیرتر کردن آن! در مدیریت این جبههی جدید، قدرتهای داخلی هم به یاریِ آنها آمدهاند، آنچه خامنهای «جهاد تبیین» میخواند! ایرانیان را باتزویر از سرنوشت سودان میترسانند! و آلا صلاح را با مهسا امینی مقایسه میکنند! و اینکه:
«…شما که به دنبال ’زن زندگی آزادی‘ بودین، خوشحال باشین که رهبرتون «سید علی» هستش! و گرنه الان دنبال گواهینامه موتور گرفتن نبودید! الان خوشحال نبودین که بدونِ حجاب به آرایشگاه میرین و برمیگردین!»
دلیل این همیاری قدرتهای داخلی و خارجی (مانند ظروف مرتبطه) در جنگ روانی هم بسیار واضح است، و آن اینکه ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر، و براندازیِخشونتزدا و فروپاشی رژیم ملاتاریا، نه توسط انیرانیان، بلکه حقیقتا فقط و فقط و فقط توسطِ خودِ ما ایرانیان ممکن است!
این خشونتگستری نُهُمی، جنگ روانی، از همه مهمتر است. چرا که جنگ روانی مادرِ همهٌ دیگر خشونتگستریها و جنگها است، ولی این تنها جنگی است که ما مردم در آنتوانایی و وسایل و دانشِ دفاعِ پیروزمندانه از خود را دارا هستیم. با دفاعِ پیروزمندانه در جنگ روانی، حتی توانا هستیم که حتی از شروع خشونتگستریها و جنگهای دیگرپیشگیری کنیم!
جنبش ۱۴۰۱ و بحران عدم توجه لازم به استقلال
جنبش شهریور ۱۴۰۱، معروف به جنبش «زن، زندگی، آزادی» (یا جنبش مهسا/ژینا)، یک رویداد بسیار بزرگ و ارزشمند بود که رسانهگران دلیر، خانمها الهه محمدی و نیلوفرحامدی، اطلاعات آن را یافتند (احقاقِ حقِ اطلاعیابی) و با جان و دل به آگاهی مردم ایران رساندند، (احقاقِ حقِ آگاهیرسانی). این جنبش خودجوش مسیر مطلوبی را طیمیکرد و با استقلال، هر چه فراگیرتر میشد. تا اینکه قدرتسالاران، اعم از داخلی و خارجی، در ابتدا لازم دیدند که به حق استقلال تجاوز کنند، و پای وابستگان را به میانآوردند. با شعار «رضا شاه روحت شاد» در چند خیابان، برای باری دیگر حرمت وابستگی شکسته شد. شعاری که در ابتدا در زمان روحانی، و با هدف چوب لای چرخ «ریاستجمهوری» گذاشتن، توسط علمالهدی و رئیسی در مشهد ساخته و پرداخته شده بود.
این جنگ روانی، منجر به سلسلهای از رویدادها شد، از جمله ماجرای رسوای «توییت گیت» و «وکالت گیت»، و در انتها «منشور مهسا گیت» در واشنگتن امریکا. افرادی کهبه سمت این چهرهها که پندارشان قدرتمکان بوده و وابستگی خود به قدرتها را پنهان نکردهاند (نظیر سفر به اسرائیل و دیوار ندبه)، متمایل شدند، بعد از مدتی متاسفانهخود را با دست خود به «مهرههای سوخته» مبدل کردند. این افراد، که از جمله شامل برنده جایزه صلح نوبل، تجزیهطلب، فوتبالیست، هنرمند، فعال «حقوق بشر» ورسانهگر بودند، جهتگیری خود را به سمت یک فرد قدرتمدار و وابسته گرفتند و در نتیجه سوختند.
هر کسی به پهلوی نزدیک میشود، چه جامعه سیاسی و چه «مردم معمولی»، دیر یا زود خود را در یک مهرهُ سوخته ناچیز میکند!
تحلیل ظریفتر به بیراهه رفتن آن جنبش نشان میدهد که یکی از ضعفهای اصلی آن در شعار محوریاش نهفته بود. در حالی که شعار، «زن، زندگی، آزادی» بود، آنچه ازآزادی جدا نیست، استقلال است. اگر شعار، «زن، زندگی، استقلال، آزادی» بود، کمتر در معرض سوءاستفاده قدرتسالاران داخلی و خارجی قرار میگرفت.
تهدید جنگ و گفتمان تجزیهطلبانهٌ «اتنیکیِ» فدرالیسم
همزمان با ضعفهای داخلی جامعه سیاسی، تهدیدهای خارجی علیه تمامیت ارضی ایران رو به افزایش است. باید به تحلیل ظریفتر توجه نمود، و از تکرار آن تجربهٌ تلخ،پیشگیری کرد. نباید اجازه داد که باری دیگر حرمت استقلال شکسته شود، و این بار، با جنگ روانی و غوغاسالاری و پروپاگندا، با میدان دادن به خشونتگستران و وابستگان،باز هم به حق استقلال تجاوز شود. نباید اجازه داد که با مطرح کردن کلیدواژههایی چون «ملیت»، یا «قوم»، یا «اتنیک»، یا «فدرالیسم» باز هم به هموطنان ساکن مناطقمختلف وطن، از جمله ساکنین مناطقی چون بلوچسالن و خوزستان و آذربایجان و گوردستان، باز هم توسط احزاب تجزیهطلب و مسلح و خشونتگستر، «ظلم مضاعف» اعمال شود! فدرالیسم برای به هم پیوستن برخی سرزمینها مطرح شد، و ممکن است برای برخی کشورها تصمیم خوبی بوده باشد.
ولی مطرح کردن فدرالیسم برای ایران، کوبیدن نعل وارونه است! و نه برای به هم پیوستن برخی سرزمینهای جدا از هم، بلکه برای تجزیه و تکهپاره کردن میهن، و تجزیه وجدا کردن قسمتهایی از سرزمین ایران است! بیراههای درست مانند پهلوی و توئیت زدن و وکالت دادن و منشور مهسا امضا کردن! بیراههای که عمر رژیم ملاتاریا راطولانیتر خواهد کرد و سپس عواقبِ بسیار فاجعهباری را در پی خواهد داشت.
اخبار مربوط به تماسهای مقامات کشورهای مختلف، مانند تماس وزیر جنگ آمریکا با مقامات عراقی، حاکی از افزایش خشونتگستریها و برنامههای عملیاتی در منطقهاست که احتمال دارد، کشور هدف آن ایران باشد. برای پیشبرد عملیات نظامی و تجزیهٌ ایران، ابتدا باید آتش جنگ روانی باز بالا بگیرد! دوباره مطرح شدن عناصر وابسته بهاسرائیل و امریکا، احزاب «اتنیکی» با مشی مبارزاتی مسلحانه و قهرآمیز، مشروطهخواهان، سلطنتطلبان، و… از جملهٌ این تمهیدات در جبهههای جنگ روانی است. متاسفانه این بار باز هم یک موسسه «سازمان حقوق بشر ایران» با کنفرانسی در اسلو، وابستگانی را از گنجههای خاکخورده بیرون کشید، و به آنها مشروعیت داد و از خوداعتبار زدود! فردی را هم با نام «سازمانهای جبهه ملی در خارج از کشور» آورده بودند که با اعتراض شدید هموطنان و جبهه ملی در ایران روبرو شد. مثل نزدیک شدن افرادیبه قدرتِ خارجی توسط پهلوی در «جنبش مهسا» و مبدل کردن خود به مهرهٌ سوخته، نزدیک شدن به قدرتِ خارجی توسط وابستگان «اتنیکیِ» «فدرالیستِ» مسلح ومعتقد به مبارزات قهرآمیز، باعث میشود که آن افراد در جامعه سیاسی، و از آن مهمتر «مردم معمولی» در جامعه مدنی هو خود را با دست خود به مهرههای سوخته مبدلنمایند!
در گفتمان سیاسی اخیر، برخی گروهها از بهکارگیری واژگانی نظیر «قومی» اکراه داشته و واژه «اتنیک» را ترجیح میدهند. این تغییر لفاظی نه تنها مبهم است، بلکه حاکی ازآن است که توسط «ژنرالهای جنگ روانی» برای مقاصد مغزشویی، پروپاگاندا و پرت کردن حواسها طراحی شده است.
خطر اصلی در طرح مفاهیمی مانند فدرالیسم نهفته است. فدرالیسم مورد نظر این گروهها، چه به صورت «فدرالیسم قومی» و چه به صورت پنهانی و با نام «فدرالیسمجغرافیایی» مطرح شود (مانند جمهوری آذربایجان جنوبی، جمهوری کردستان، جمهوری الاحواز/عربستان)، یک فرمول واضح برای تجزیه و تکهپاره کردن سرزمین یکپارچهایران است. فدرالیسم جغرافیایی یک «شوخی تلخ» با سرنوشت نسلهای آینده است، زیرا فدرالیسم برای وصل کردن تکهپارههای ناهمگون به یکدیگر است، نه برای جداکردن و پارهپاره کردن سرزمینی یکپارچه و همگون!
برخی از این گروهها (از جمله گروههای کوردی) سوابق همکاری با دشمنان میهن، مانند صدام حسین (حتی در زمان جنگ)، و وابستگی به قدرتهای خارجی (مانند اسرائیل،که خودشان به دریافت اسلحه، پول، آموزش و رانت رسانهای از قدرتها اذعان کردهاند)، دارند. این گروهها از نظر مردم مناطق خود و مردم ایران به شدت طرد شده و منزویهستند. طرد شدگی و انزوای آنها نزد هموطنانِ ساکنِ منطقه کوردستان بیشتر از سایر هموطنانِ ساکن در سایر نقاط میهن است! که آن به علت «ظلم مضاعفی» است کهآنها بر «اتنیک» خود روا داشتهاند!
هر گونه اعطای اعتبار و مشروعیت در این دوران، خطرات و عواقب فاجعهباری را در تجاوزاتِ بعدیِ اجنبیان، و نیز در در دوران گذا،ر به ایران و ایرانیان تحمیل خواهد کرد!
در دوران گذار و در مسیر انتقال حاکمیت به مردم ایران، نهادی همچون «کنگره» (پارلمان/مجلس) میتواند بر اساس «سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مامردم ایران» تشکیل شود. این سند، نقشه راهی برای خشونتزدایی و گذار صلحآمیز از رژیم ولایت فقیه است.
سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران (به عنوان یک قانونِ اساسی ِموقتِ لائیک و غیرِایدئولوژیک):
ویژگیهای نقشه راه در سه دوران:
۱– دوران فعلی: از همین حالا تا زمان سقوط فیزیکی رژیم، و سپس
۲– دوران موقت انتقالی: بعد از سقوط فیزیکی رژیم، گردانندگی و تدبیر امور کشور با یک دولت موقتِ انتقالی با قانون اساسی موقت(یعنی همین سند) و انتخابات آزاد برایمجلس موسسان، بحث و تدوین و تصویب قانون اساسی غیرِ موقف، و بعد انتخابات آزاد برای انتخاب نمایندگان مردم در دولت غیرِموقت، قانون اساسی جدید، و بعد
۳– دوران غیرِموقت: منحل شدن دولت موقت بلافاصله بعد از رسمی شدن دولت دائمی طبق قانون اساسی جدید.
alisedarat.com/2025/09/07/14617
این سند متعلق به هیچ شخص و گروه خاصی نیست، و صاحب آن در واقع، همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. در نتیجه، ضمانت اجرایی اصول این سند هم همگیِ خودِ مامردم ایران هستیم. مردمسالاری را، فقط خودِ ما مردم میتوانیم، و فقط خودِ ما مردم باید برقرار کنیم، نه قدرتها!
alisedarat.com/2019/08/17/5108
❊
قانون اساسی پیشنهادی بر اساس حقوق پنجگانه (لائیک، غیر ایدئولوژیک):
alisedarat.com/2019/06/23/4991
این قانون اساسی پیشنهادی هم متعلق به هیچ شخص و گروه خاصی نیست، و صاحب آن در واقع، همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. در نتیجه، باید به این مهم تاکید ورزیدکه ضمانت اجرایی اصول آن سند و این قانون اساسی پیشنهادی هم همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. مردمسالاری را، فقط خودِ ما مردم میتوانیم، و فقط خودِ ما مردم بایدبرقرار کنیم، نه قدرتها!
❊
با این حال، یک خطر عمده متوجه این فرآیند است: تلاش برخی از اعضای جامعه سیاسی برای اعطای مشروعیت و اعتبار به همین گروههای وابسته و قدرتسالار اتنیکی، بهاین بهانه که «…اگر ما اینها را در روندِ گذار به داخل خود نیاوریم، به دامان اسرائیل و قدرتهای خارجی میافتند…» در حالی که این گروهها پیشتر خود اظهار کردهاند کهدر دامان اسرائیل بوده و هستند.
ورود این افراد، که سابقه خشونتگستری، مبارزه قهرآمیز و وابستگی دارند، به کنگره، به منزله اعطای تریبون و مشروعیت دادن به آنان است. این اقدام، امضای افرادیوابسته را در کنار امضای کسانی قرار میدهد که عمری در راه استقلال، آزادی، خشونتزدایی، انساندوستی و حقوقمداری ایستادگی کردهاند، و بدین ترتیب، این افراد وابسته،که فاقد اعتبار هستند، مشروعیت کسب خواهند کرد، ولی کنگره، خود بیآعتبار میگردد و با دست خود به مهرهُ سوختن مبدل میشود!
این ضعف در تحلیل سیاسی و شکست در جنگ روانی موجب میشود که جامعهٌ مدنی و جامعهٌ سیاسی، دوباره مانند از جوشش افتادن «جنبش مهسا» فریب بخورد،همانطور که در آن جنبش گول «توییت گیت» و «وکالت گیت» و «منشور مهسا گیت» را خورد. قدرتهای خارجی و رسانههایی چون اینترنشنال، من و تو، صدای آمریکا وبیبیسی (که دموکراسی در ایران به نفعشان نیست، زیرا مردمسالاری در ایران نتانیاهو و شرکا را «ناموضوع» خواهد کرد)، در صورت مشاهده همگرایی با وابستگان، آنان رابیشتر تقویت خواهند کرد.
این گروههای وابسته فاقد نمایندگی واقعی از مردم، به خصوص هموطنانِ ساکن مناطق مرزی ایران هستند؛ ولی در یک مجلس انتخابی (مجلس موسسان، شوراها،مقننه،…)، اگر در یک انتخابات مستقل و آزاد، مردم به آنها رأی دهند، البته پذیرفته خواهند شد، اما نه بخواهند اینکه مانند دوران بعد از انقلاب ۱۳۵۷، بخواهند مانند رژیمملاتاریا با زور و خشونت و رعب، در انتخابات دستکاری و «مهندسی» کنند!
در اینجا باید باز با تاکید به این نکته حیاتی توجه داشت: جنگ روانی مادر همه جنگهاست. اگر ما در این جنگ شکست بخوریم، ناخواسته به رژیم اسرائیل و امریکا و شرکا، درتکهپاره کردن وطنمان کمک کردهایم. بسیاری از کسانی که گفتمان اتنیکی را پیش میبرند، با حسن نیت عمل میکنند، اما تحت تأثیر پروپاگاندا قرار گرفتهاند و در جنگ روانیشکست خوردهاند.
❊
همانطور که یکی از تابلوهای سازمان ملل یادآور میشود: «صلح از من شروع میشود» (Peace begins with me). هر شهروند به سهم خود میتواند با اعمال حقوقمداریو فعالیت حقوقی، از جنگ پیشگیری کرده و در عین حال، با عیان کردن بیاعتباری و بیمشروعیتیِ رژیم، و با خشونتزدایی، به براندازیِ صلحامیزِ آن کمک کند.
این انتخاب حیاتی میان دو مسیر است: یا مردمسالاری که منجر به استقلال و وحدت ملی و حفظ یکپارچگی میهن میشود؛ و یا قدرتسالاری و وابستگی که نتیجهای جزدیکتاتوری، تجزیه و تبدیل شدن به مهره سوخته نخواهد داشت.
پندار ما، هر کدام از همهٌ ما، در کردار و گفتار روزانهٌ ما اثر میگذارد. این اثرگذاری میتواند ایران را به سمت مردمسالاری و یکپارچگی و تمامیت ارضی ببرد، و یا بر عکس قادراست به سمت قدرتسالاری، دیکتاتوریِ بدتر از وضعیت فعلی، تکهپاره شدن میهن، جنگهای داخلی و خونریزی سوق دهد. انتخاب با ما است!
برای استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری، تنها راه حقوقمداری، از جمله احقاقِ حقِ استقلال است و بس!
❊❊❊
❊گزارش، بررسی، و ارزیابی رویدادها❊
(دوشنبهها ساعت۲۱ بهوقت ایران بهصورت زنده)
❊❊❊
❊از تولیدات گروه سایت (سایت علی صدارت: رسانههای ملیِ همگانی به مثابه شاخه چهارم دولت)❊
alisedarat.com/2025/11/03/14801
❊قطرهای از اقیانوسهای تلاشها برای برپایی، و پویایی، و پیشبرد مردمسالاری❊
❊
❊آگاهییابی و آگاهیرسانی، حقی از حقوق بشر است❊
حقوقمدارتر شدن و تلاش برای حقوقمدارتر کردن، از پیشنیازهای برپایی و پویایی مردمسالاری در هر جامعهای است. برای این کار، یکی از مهمترین راهها، احقاق حق اطلاعیابی، و احقاق حق اطلاعرسانی است.
برای انجام این مهم، هر کدام از همگیِ ما، به سهم خود و به نوبهٌ خود، با خودانگیختگی، و با احقاق حق استقلال، و با احقاق حق آزادی، میتوانیم از استعداد خلاقیت خود بهره بگیریم و در ابتکار راههای مختلف، کوشا شویم.
یک راه آسان برای مشارکت در ساختن سرنوشتی خوب و خوبتر در اینجا برای شما فراهم شده، و به شما هم پیشنهاد میشود:
لینک مطلب در رسانهها و شبکهبندیهای اجتماعی، برای: عضو شدن و دنبال کردن(follow) و مشترک شدن، رایدادن، ابراز نظر، پسندیدن(like)، همرسانی(share) کردن، پیاده کردن(download)، به دوستان خود ایمیل کردن، و…، و لطفا ابتکار برای سایر روشهای انتشار و همرسانی:
مطلب را به صورت تصویری در این رسانهها ببینید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
instagram.com/reel/DQmyRnSkjYf
❊
facebook.com/Sedarat57/videos/2805380996335404
❊
❊
مطلب را همچنین میتوانید به شکل صوتی، در این رسانهها بشنوید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
creators.spotify.com/pod/profile/sedarat/episodes/–e3aheev
❊
castbox.fm/channel/علی-صدارت-id3317800?country=us
❊
در گروه واتساپ با شناسه «علی صدارت-نظر، خبر، تحلیل» همراه ما شوید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu
❊
در گروه تلگرام با شناسه t.me/sedaratMD همراه ما شوید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
❊
❊ برخی دیگر رسانهها:
❊
سابستک:
❊
❊
❊
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد—طلب عشق ز هر بیسر و پایی نکنیم!
یادمان باشد….. دشمنِ دشمنِ من، الزاما دوستِ من نیست!
کدامیک از اینها میتوانند دوستِ من، دوستِ وطن من، و دوستِ هموطنان من باشند:
نتانیاهو و ترامپ و پوتین و پهلوی و رجوی، دشمنِ خامنهای؟!
خامنهای، دشمنِ نتانیاهو و ترامپ و پوتین و پهلوی و رجوی؟!
آیا اصلا کوچکترین امکانی هست که حتی یکی از اینها دوست ایران و ایرانیان باشند؟!
#پهلوی_همجنس_نتانیاهو_خامنهای_پوتین_رجوی_ترامپ
دفاع از ایران و ایرانیان در مقابل تجاوز و حمله انیرانیان، وظیفه همه ما است، و هیچ بستگی به رژیم حاکم ندارد! با این توجه بود که ما ایرانیان در دفاع از وطن در مقابلتجاوز صدام به ایران، اینچنین معجزه آفریدیم و هدف اسرائیل را برای تکهپاره کردن میهن، باز هم خنثی کردیم. این پیروزی ما در حالی بود که بسیاری از کشورهای منطقه ودنیا، علیه ما بسیج شدند و بهکمک صدام شتافتند!
حیات ملی ما در خطر است! ضرورتی حیاتی: خشونتزدایی و درآمیختن با افکار عمومی و اتحاد همگانی در هر نقطهای از دنیا برای خشونتزدایی و دفاع از ایران، در مقابلتجاوزها، صرف نظر از اینکه رژیم حاکم بر ایران کیست!
❊
❊
سکوت تو، انفعال ما، کم کاری من = خود را شریک جرم تجاوزها به حقوق بشر کردن!
میزان سکوت و تحمل امروز من است که میزان خشونتهای فردا را پیشبینی میکند!
به هر میزان که تجاوزها به حقوق را امروز تحمل کنم، به همان میزان، فردا ابعاد کیفی و کمّی خشونتها بیشتر خواهد شد!
–
پیام و دعوت انقلاب را بشنوم:
پشت به قدرت (قدرتهای داخلی و خارجی، قدرتهای دولتی و غیردولتی، قدرتهای غربی و شرقی) و روی به ملت (همکاری برای هرچه فراگیرتر کردن جنبش خودجوش و اتحاد حول محور حقوق)
❊❊❊
قدرتها، برای ادامه سلطهسالاری، نیازمند تجاوز به حقوق و اِعمال انواع خشونتهای سیاسی، و فرهنگی، و اقتصادی، و اجتماعی، و احساسی-روانی، و نیز خشونتهای فیزیکی و انواع جنگها هستند. مادرِ همه جنگها، جنگ روانی است! نکته مهم این است که جنگ روانی، این مادر همهی جنگها، نه فقط تنها جنگی است که ما مردم، بهراحتی توانایی و دانش و وسایل دفاع پیروزمندانه از خود را دارا هستیم، بلکه حتی این توانایی را دارا هستیم که اصلا از شروع آن همهی جنگها جلوگیری کنیم، هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود.
❊❊❊
مردمسالاری یک فرهنگ است و هر کدام از همهی ما مردم، باید، باید برای استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری تلاش کنیم. هر کدام از همهی ما مردم، باید، باید به سهم خود و به نوبه خود، کاری انجام دهیم، هر چقدر هم آن کار در ظاهر به نظر کوچک بیاید.
«مردم» باید یک کاری بکنند!
چه باید کرد؟
alisedarat.com/1397/08/06/4317
❊
جنگ روانی مادرِ همهی جنگها است، ولی تنها جنگی است که در آن، هر کدام از همه ما مردم (هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود) توانایی و دانش و وسایل دفاع پیروزمندانه از خود را داریم.
❊
مطالب دیگری در این زمینه…،
برخی دیگر خبرها، نظرها، رویدادها و اطلاعات…
برگرفته از برخی منابع، مراجع، ماخذ، مطالب مرتبط،….
در این روزها…:
در هفتهای که گذشت…:
وزیر دفاع عراق: واشنگتن به ما از عملیات نظامی قریبالوقوع در منطقه خبر داد و تاکید کرد که گروههای عراقی در آن دخالت نکنند
…تنها دو روز پس از آنکه نشانهای روشن از حمایت از نخستوزیر «محمد شیاع السودانی» ــ که در بحبوحه درگیریهای شدید درون «چارچوب هماهنگی شیعی» درانتخابات شرکت میکند ــ دیده شد، بغداد هشدار تند و مستقیمی از سوی «پیت هگزث»، وزیر جنگ ایالات متحده، دریافت کرد که در یک تماس تلفنی با «ثابت العباسی» وزیر دفاع عراق منتقل شد.
در یک گفتوگوی تلویزیونی، العباسی گفت که هگزث از طریق کاردار سفارت آمریکا در بغداد نسبت به عملیاتهای نظامی قریبالوقوع در منطقه هشدار داده و تأکید کردهکه گروههای عراقی نباید در این عملیاتها دخالت کنند. او جزئیات بیشتری از عملیاتها ارائه نداد.
این پیام شامل تهدیدی مستقیم بود مبنی بر اینکه در صورت انجام هرگونه اقدام تلافیجویانه از سوی این گروهها در واکنش به عملیاتهای برنامهریزیشده آمریکا درمناطق نزدیک به عراق در روزهای آینده، با واکنش جدی واشنگتن روبهرو خواهند شد….
ادامه در:
https://enghelabe-eslami.de/75693/
❊
افشای جزئیات مهم تماس وزیر جنگ آمریکا با وزیر دفاع عراق
…العباسی: «تماس کوتاهی با وزیر جنگ آمریکا داشتم. او به من اطلاع داد که یک عملیات نظامی قریبالوقوع در منطقه در راه است و این آخرین هشدار ما به شماست: گروههای مسلح عراقی نباید هیچ واکنشی نشان دهند»، «ما تأکید کردهایم که عراق نباید به میدان درگیری دیگران تبدیل شود. …دولت عراق به تمام گروهها هشدار داده ازهرگونه اقدام تحریکآمیز یا واکنشی خودسرانه خودداری کنند» بغداد تعهد داده تا امنیت پایگاههای ائتلاف بینالمللی را در خاک خود حفظ کند، اما در عین حال از آمریکاخواسته است «در اجرای هرگونه عملیات نظامی، به حاکمیت عراق احترام بگذارد و کشور را درگیر نکند.»
در طول این تماس ۱۱ دقیقهای، مقام آمریکایی تأکید کرده است که واشنگتن قصد دارد ضربهای پیشدستانه به یکی از کشورهای منطقه بزند و هشدار داده اگر هرگونه دخالتیا واکنش از سوی گروههای مسلح وابسته به عراق مشاهده شود، آمریکا واکنشی سخت نشان خواهد داد.
تماس میان دو طرف در فضایی «تنشآلود اما دیپلماتیک» انجام شد و آمریکا این هشدار را «آخرین اخطار» خطاب به بغداد دانسته است.
ادامه در:
https://enghelabe-eslami.de/75687/
❊ ملت ایران در دو جبهه: از تجاوز خارجی تا سرکوب داخلی –گزارش ریاست حقیقتیاب
حرف اصلی و چکیده سخنان سارا حسین رئیس کمینه حقیقت یاب سازمان مللسارا حسین، رئیس هیئت حقیقتیاب سازمان ملل متحد، در نخستین جلسه رسمی کمیتهحقیقتیاب سازمان ملل:
«جمهوری اسلامی ایران»، هرچند قربانی تجاوز نظامی خارجی (از ۱۳ تا ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵) شده و شایسته جبران خسارت است، اما خود عامل اصلی و مداوم نقضهای جدیحقوق بشر علیه مردم خویش است؛ از اعدام (بیش از ۱۲۰۰ مورد در ۱۰ ماه)، بازداشت گسترده (بیش از ۲۱ هزار نفر به اتهام جاسوسی)، اخراج اجباری ۱.۵ میلیون افغان،سرکوب فراملی روزنامهنگاران و خانوادههای قربانیان پرواز ۷۵۲، تا شکنجه، مجازاتهای بدنی و مرگهای مشکوک در بازداشت – این سرکوبها نه تنها پس از حمله نظامیتشدید شده، بلکه پیشتر نیز وجود داشته و ادامه دارد. او تأکید میکند که جامعه بینالمللی نباید بحران حقوق بشر در ایران را تحتالشعاع درگیریهای بیندولتی قرار دهدو این لحظه، فرصتی سرنوشتساز برای ایران است تا با پایان اعدامها، حفاظت از آزادیها و تضمین پاسخگویی، اعتماد مردم را بازسازی کند.
ادامه در:
https://enghelabe-eslami.de/75647/
❊
قتل عام و پاکسازی قومی/ در سودان چه خبر است؟ ایران از کدام گروه حمایت میکند؟
با سقوط آخرین شهر در دارفور به دست نیروهای پشتیبانی سریع(RSF)، سودان عملاً به دو نیم تقسیم شده است؛ جنگی خونین که از فروردین ۱۴۰۲ میان ارتش وشبهنظامیان RSF آغاز شد، اکنون به کشتار قومی رسیده و بیم آن میرود منطقه به صحنه نسلکشی تازهای بدل شود.
سودان از آوریل ۲۰۲۳ (فروردین ۱۴۰۲) وارد یک جنگ داخلی خونین شد؛ نبردی بر سر قدرت میان ارتش این کشور و یک گروه شبهنظامی قدرتمند به نام نیروهای پشتیبانیسریع (RSF). این درگیری تازهترین فصل از بحرانهای پیدرپی پس از سقوط عمرالبشیر در سال ۲۰۱۹ است؛ دیکتاتوری که از سال ۱۹۸۹ با کودتا به قدرت رسیده بود….
ادامه در:
https://enghelabe-eslami.de/75667/
❊
دادبان:
صبح امروز مأموران امنیتی با حضور در منزل دو اقتصاددان، پرویز صداقت و محمد مالجو، وسایل الکترونیکی و کتابهای آنها را ضبط کردند.
بر اساس گزارشها، پس از این بازرسی، پرویز صداقت بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
طبق گفته خانواده محمد مالجو، او قرار بود امروز برای گفتوگو با نهادهای امنیتی مراجعه کند و پس از توقیف وسایلش، به محل تعیینشده از سوی همان نهادها رفتهاست. در حال حاضر از وضعیت محمد مالجو اطلاعی در دست نیست و دلیل بازداشت پرویز صداقت نیز هنوز مشخص نشده است.
❊
نامهی انجمن علمی روانپزشکان ایران خطاب به رئیس قوه قضاییه دربارهی توقف «اعدام در ملأ عام» بار دیگر پرده از یکی از سیاهترین جنبههای نظام قضایی جمهوریاسلامی برمیدارد.
اینکه یک نهاد علمی و تخصصی ناچار شود ابتداییترین اصول انسانی را یادآوری کند ـ اینکه کشتن انسان در برابر چشم مردم، بهویژه کودکان، نه عدالت میآورد و نه امنیت ـخود نشانهای از عمق بحران است.
اعدام در ملأ عام ابزاری سیاسی برای نمایش قدرت و ایجاد ترس جمعی است، نه اجرای عدالت. حکومت میخواهد با بدن قربانی، پیام سلطه را به جامعه منتقل کند. درحالیکه مطالعات روانشناسی و جرمشناسی، سالهاست نشان دادهاند که این نمایشهای خشونتآمیز تنها چرخهی خشونت را بازتولید میکنند؛ کودکی که صحنهی مرگ رامیبیند، روزی ممکن است همان خشونت را بازتولید کند.
اعدام ـ چه پنهانی در زندان و چه آشکار در خیابان ـ نقض بنیادین حق حیات است. وقتی آمار مرداد ۱۴۰۴ از ۱۳۶ مورد اعدام خبر میدهد، یعنی حکومت نه برای کاهش جرم،بلکه برای تداوم بقای سیاسی خود به این ماشین مرگ متوسل میشود.
جامعهای که در آن مرگ به نمایش گذاشته میشود، نه امنتر میشود و نه سالمتر؛ تنها زخمیتر، پرخشونتتر و بیاعتمادتر خواهد شد. این همان چیزی است که «جمهوریاسلامی» از آن سود میبرد: جامعهای مرعوب و فرسوده.
❊
مشارکت امارات و مزدوران کلمبیایی در یک نسلکشی / سودان؛ جنایتی که از چشم جهان پنهان است.
…سالهاست که امارات تأمین مالی نیروی پلیس دریایی پونتلند را بر عهده دارد. نیرویی منطقهای که برای مقابله با دزدی دریایی تشکیل شده است. بااینحال، سربازان ایننیرو میگویند هیچیک از تجهیزات تخلیهشده در فرودگاه به اردوگاه آنها منتقل نمیشود، زیرا حجم محمولهها بسیار بیشتر و بزرگتر از نیازشان است.
…مزدوران کلمبیایی تقریباً هر روز با پروازهای تجاری بینالمللی وارد فرودگاه بوساسو میشوند و پس از توقفی کوتاه، مسیر خود را بهسوی سودان ادامه میدهند تا در کنارنیروهای پشتیبانی سریع RSF بجنگند. «مزدوران در محوطهی خود بیمارستانی تازه ساختهاند که از آن برای مداوای سربازان زخمیشده در سودان استفاده میکنند.»
در آغاز سال جاری، دولت ایالات متحده اعلام کرد که «اعضای RSF و شبهنظامیان متحد آن مرتکب نسلکشی در سودان شدهاند». نتیجهای که بسیاری از سازمانهای حقوقبشری نیز به آن رسیدهاند.
یکی از سربازان گفت: «از نظر اخلاقی غیرقابلپذیرش است که به مزدورانی کمک کنیم که با کشوری میجنگند که سالها از سومالیاییها از جمله اعضای خانوادهی خود منحمایت کرده است.»
با وجود روابط پرتنش میان حسن شیخ رئیسجمهور سومالی و محمد بن زاید حاکم امارات، دولت موگادیشو تاکنون بهطور علنی در برابر فعالیتهای نظامی ابوظبی درپونتلند واکنش نشان نداده است.
…«موگادیشو قادر به اعتراض نیست، چون برای مقابله با نفوذ روبهگسترش امارات آمادگی ندارد.»
«پونتلند یکی از مناطق کمتر رصدشده و نظارتنشدهی جهان است. امارات بهراحتی میتواند از آنجا فعالیت کند و هیچکس هم از آنها پرسش نخواهد کرد.»
در دیدار اخیر شیخ منصور بن زاید آلنهیان معاون نخستوزیر امارات با دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، ترامپ در برابر دوربین با خنده او را «دارای پول بیپایان» توصیفکرد.
در ماه ژوئیه[۲۰۲۵]، نازهات شمیـم خان، معاون دادستان دیوان کیفری بینالمللی (ICC)، در جلسهی شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرد که این دیوان «دلایل معقولی برایباور دارد که در سودان هم جنایات جنگی و هم جنایات علیه بشریت در حال وقوع است.»
ادامه در:
https://enghelabe-eslami.de/75645/
❊
«سگِ هار!!»
یک شوخی سیاسی احمقانه یا واقعیتی تلخ؛ چرا ترامپ نمیتواند نتانیاهو را مهار کند؟/ماهیت مبهم روابط آمریکا و اسرائیل
«جیدی ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا، در سفر به اسرائیل با انتقاد از رأی پارلمان اسرائیل برای الحاق کرانه باختری، آن را «شوخی سیاسی احمقانه» خواند و تأکید کردکه اسرائیل شریک آمریکا است نه «طفیلی» آن، در حالی که برخی روایتها برعکس ادعا میکنند. ونس گفت: «ما شریک هستیم، نه وابسته.»
روابط آمریکا و اسرائیل، به عنوان یکی از پیچیدهترین اتحادهای قرن بیستویکم، با اظهارات جیدی ونس معاون اول رئیسجمهور آمریکا در سفر به اسرائیل بار دیگر در کانونتوجه قرار گرفت. ونس، در حالی که از رأی کنست برای الحاق کرانه باختری انتقاد میکرد، بر شراکت استراتژیک تأکید ورزید و روایتهای دوجانبه «طفیلی» بودن را رد کرد. این اظهارات، که در فرودگاه بنگوریون بیان شد، نه تنها تنشهای داخلی اسرائیل را برجسته کرد بلکه بسیاری را به یاد تنش میان متفکران در این خصوص انداخت.
…نوام چامسکی و نورمن فینکلستین، اسرائیل را ابزاری برای نواستعمار، و
…جان میرشایمر و استیون والت، لابی اسرائیل را عاملی برای تحمیل بار اضافی بر سیاست آمریکا توصیف میکنند.
…اظهارات ونس در سفر به اسرائیل تنش دیپلماتیک را به سطح جدیدی رساند و شراکت را در برابر روایتهای وابستگی قرار داد. رأی کنست برای الحاق، که ۲۵ به ۲۴ تصویبشد، ونس را وادار به انتقاد کرد و آن را «شوخی احمقانه» خواند که شراکت را زیر سؤال میبرد.
اما روایت رسمی آمریکایی ها شراکت را توجیه میکند چرا که همزمان نقش CIA در حمایت از شهرکسازی را نادیده میگیرد. از سوی دیگر تأثیر بر لابی ایپک(AIPAC) با انتقادونس از نفوذ آن در سیاست آمریکا، بودجه ۵۰۰ میلیون دلاری را مختل کرده است. چه آنکه پیامدهای منطقهای با تنش در کرانه باختری، کشورهای عربی را به واکنش واداشتهاست و این مسئله، توافق ابراهیم را تهدید میکند. از سوی دیگر اثرات ایدئولوژیک روابط دو کشور، روایت «طفیلی» را رد کرده اما سلطه آمریکا را برجسته میسازد.
چامسکی اسرائیل را «پایگاه امپریالیستی» آمریکا در خاورمیانه و ابزاری برای کنترل نفت و جلوگیری از اتحادهای عربی–ایرانی میبیند. او در مصاحبهای در سال ۲۰۱۸میگوید: «اسرائیل از ۱۹۶۷، پس از جنگ ششروزه، به دارایی استراتژیک آمریکا نه برای امنیت، بلکه برای حفظ سلطه بر منابع انرژی تبدیل شد.» اظهارات ونس در ۲۰۲۵بازتاب چنین امری بهنظر میرسد. به همین دلیل است که رد توصیف «طفیلی» بودن، سلطه پنهان آمریکا را فاش میکند. چرا که اسرائیل، به عنوان «اهرم نفوذ»،سیاستهای ضدایرانی آمریکا را اجرا میکند، مانند حملات سایبری استاکسنت (۲۰۱۰)، که چامسکی آن را نمونهای از «تروریسم دولتی» مینامد. تحلیل چامسکی نشانمیدهد که کمکهای ۳.۸ میلیارد دلاری سالانه آمریکا (تا ۲۰۲۵) نه از سر شراکت، بلکه برای حفظ «دوگانگی مهار» (عراق و ایران) است، همانطور که در مصاحبه ای درسال۲۰۰۶ توصیف کرده بود. این روابط، چرخه خشونت را جایی که اسرائیل «بنتوستانهای» فلسطینی را ایجاد میکند. چامسکی هشدار میدهد که این امپریالیسم، حمایتعمومی آمریکایی را فرسوده و جنبشهای معترض را تقویت کرده است. در نهایت، دیدگاه او روابط را نه شراکت، بلکه «پیوست امپریالیستی» میبیند که ثبات خاورمیانه راقربانی منافع نفتی میکند.
نورمن فینکلستین: سیاست آمریکا را به نفع اسرائیل منحرف شده است
فینکلستین، مورخ و فعال سیاسی یهودی–آمریکایی، تئوریهای خود را بر پایه «فورنزیک هولوکاست» و نقد صهیونیسم بنا نهاده است. او در کتاب «صنعت هولوکاست»،استدلال میکند که هولوکاست به ابزاری برای توجیه سیاستهای اسرائیلی تبدیل شده، جایی که نخبگان یهودی از تراژدی برای کسب قدرت سیاسی استفاده میکنند. اوتئوری «پسااستعماری» را با نقد لابیگری ترکیب میکند و در «گازا: تحقیق در شهادت آن» تأکید دارد که اسرائیل، تحت سلطه آمریکا، «نژادپرستی ساختاری» را درخاورمیانه نهادینه کرده است. فینکلستین، در مصاحبه ای در سال ۲۰۲۵، امپریالیسم را به عنوان «هژمونی غربی» توصیف میکند که از طریق پروکسیها، ثبات را مختلمینماید.
این در شرایطی است که فینکلستین اسرائیل را «نیابتی هژمونیک» آمریکا میبیند، نه شریک برابر! او در مصاحبه ۲۰۲۵ با مایک اسیالوم میگوید: «اسرائیل مدافع منافع غربیبرای بازسازی تصویر شکستناپذیری پس از ۲۰۰۶ است.» اما اظهارات ونس، رد وابستگی را فاش میکند، چرا که فینکلستین در «فراتر از کنست» استدلال میکند که لابیآیپک(AIPAC)، سیاست آمریکا را به نفع اسرائیل منحرف میکند، در حالی که آمریکا از اسرائیل برای بیثباتسازی (مانند لبنان ۱۹۸۲) استفاده مینماید. این در حالی است کهکمکهای نظامی، ۷۰ درصد از بودجه دفاعی اسرائیل مشابه «نئوکولونیالیسم» در تئوری وابستگی والرشتاین، وابستگی اسرائیل به امریکا را نشان میدهد. فینکلستین هشدارمیدهد که این روابط، جنایات جنگی (مانند غزه) را توجیه میکند و حمایت عمومی را از دست میدهد. تحلیل او، روابط را «وابستگی نامتقارن» میبیند، جایی که اسرائیل«درس» به اعراب میدهد، اما آمریکا کنترل نهایی را دارد.
همچنین جان میرشایمر و استیون والت،… تئوری «واقعگرایی تهاجمی» را در کتاب «لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا» (۲۰۰۷) بسط میدهند. میرشایمر در «تراژدیسیاست قدرتهای بزرگ» (۲۰۰۱) استدلال میکند که دولتها در آنارشی بینالمللی، قدرت را حداکثرسازی میکنند، اما لابیها سیاست را منحرف میسازند. والت در «تأمینقدرت آمریکا» (۲۰۰۵) تأکید دارد که اتحادها بر اساس منافع ملی و نه ایدئولوژی هستند.
والت و میرشایمر اسرائیل را «بار اضافی» میبینند، نه متحد! آنها میگویند: «لابی، سیاست خاورمیانه را به نفع اسرائیل مانند مهار دوگانه ایران–عراق تعیین میکنند.» بههمین دلیل، اظهارات ونس در ۲۰۲۵، تنش لابی را نشان میدهد؛ AIPAC، با بودجه ۱۰۰ میلیون دلاری، کنگره را تحت تأثیر قرار میدهد، اما دیدگاه واقعگرایی پیشبینی میکنداین بار، امنیت آمریکا با افزایش تروریسم به مخاطره خواهد افتاد. تحلیل آنها، روابط را «نامتوازن» میبیند، جایی که لابی، سیاست ضدایرانی را تحمیل میکند، اما اسرائیلامنیت بلندمدت را به خطر میاندازد.
در این میان، مفهوم «سگ هار» یعنی اسرائیل به عنوان ابزار تهاجمی آمریکا، ریشه در واقعگرایی کلاسیک و تئوری وابستگی دارد. هانس مورگنتا در «سیاست میان ملتها»،واقعگرایی را به عنوان تعقیب منافع ملی از طریق پروکسیها توصیف میکند، جایی که قدرتهای بزرگ از متحدان ضعیفتر برای حفظ هژمونی استفاده میکنند. تئوریوابستگی، عمادولایکاردوسو (۱۹۷۹، «وابستگی و توسعه» هم استدلال میکند که کشورهای پیرامونی (مانند اسرائیل) به مرکز (آمریکا) وابستهاند و نقش «پلیس منطقهای» را ایفا میکنند.
این دیدگاه، اسرائیل را «سگ هار» آمریکا و ابزاری برای بیثباتسازی (مانند جنگ ۱۹۶۷)میبیند. واقعگرایی نظامی، اسرائیل را پروکسی قدرت میداند. اظهارات ونس، شراکترا تأکید میکند و این تحلیل، روابط را «استعمار نوین» میبیند، جایی که آمریکا از اسرائیل برای کنترل نفت استفاده میکند.
ادامه در:
https://enghelabe-eslami.de/75673/
❊
گاردین:
ثروت ۱۰ میلیاردر امریکایی، طی سال گذشته ۶۹۸میلیارد دلار زیادتر شد!
❊
نبرد تازه آمریکا و چین بر سر پول جهانی؛ واشنگتن به دنبال گسترش استفاده از دلار برای مقابله با نفوذ مالی پکن
در حالی که رقابت اقتصادی میان ایالات متحده و چین از عرصه فناوری و تجارت به حوزه پولی کشیده شده، واشنگتن در حال بررسی سیاستی تازه است؛ تشویق کشورهایدیگر به پذیرش دلار بهعنوان واحد پول اصلی خود. به گزارش فایننشال تایمز، مقامات آمریکایی در دولت دونالد ترامپ طی ماههای اخیر نشستهایی با استیو هنک، استاددانشگاه جانز هاپکینز و از متخصصان برجسته ترویج نظام پولی مبتنی بر دلار، برگزار کردهاند تا درباره چگونگی پیشبرد این سیاست مشورت کنند.
به گزارش فایننشال تایمز، مقامات آمریکایی در دولت دونالد ترامپ طی ماههای اخیر نشستهایی با استیو هنک، استاد دانشگاه جانز هاپکینز و از متخصصان برجسته ترویجنظام پولی مبتنی بر دلار برگزار کردهاند تا درباره چگونگی پیشبرد این سیاست مشورت کنند.
هدف از این ابتکار، مقابله با تلاشهای چین برای کاهش نقش دلار در مبادلات بینالمللی است. پکن در سالهای اخیر کوشیده است با توسعه یوآن در تجارت خارجی و ایجادنظامهای پرداخت مستقل از شبکه مالی غرب، نفوذ خود را در بازارهای نوظهور گسترش دهد.
در مقابل، واشنگتن با نگرانی از این روند، به دنبال تقویت دوباره جایگاه دلار در نظام مالی جهانی است.
بر اساس گزارش فایننشال تایمز، نشستهای کاخ سفید و وزارت خزانهداری آمریکا در حالی برگزار میشود که آرژانتین در بحبوحه بحران ارزی بهسر میبرد؛ بحرانی که دوبارهبیثباتی پول ملی در اقتصادهای در حال توسعه را برجسته کردهاست.
مقامات آمریکایی نگراناند که کشورهایی چون پاکستان، ترکیه، مصر و غنا به سمت استفاده از یوآن در مبادلات خود بروند. به همین دلیل، دلاریزهسازی میتواند به ابزاریبرای حفظ نفوذ مالی واشنگتن بدل شود.
هنک گفته است در نشستهایی که در تابستان با حضور مقاماتی از شورای اقتصادی ملی، شورای امنیت ملی و وزارت خزانهداری برگزار شد، تمایل آشکاری برای تقویت نقشبینالمللی دلار وجود داشته است.
او تاکید کرده که این علاقه در راستای سیاستهای دولت ترامپ برای گسترش استفاده از داراییهای دیجیتال مبتنی بر دلار نیز قرار دارد.
اگرچه کاخ سفید اعلام کرده هنوز تصمیم رسمی درباره ترویج نظام پولی مبتنی بر دلار اتخاذ نشده، کارشناسان آرژانتین را از مهمترین گزینهها برای اجرای چنین سیاستیمیدانند. این کشور در دهه ۱۹۹۰ نظام ارزی مبتنی بر دلار را اجرا کرد اما پس از بحران بدهی ۲۰۰۱ فروپاشید.
با بازگشت تورم بالا و بیاعتمادی عمومی به پزو، ایده استفاده مجدد از دلار دوباره در محافل اقتصادی مطرح شده است. در حالی که صندوق بینالمللی پول هشدار دادهدلاریزهسازی استقلال پولی را از بین میبرد، برخی تحلیلگران مانند جی نیومن معتقدند تنها این راه میتواند چرخه فرار سرمایه و بحرانهای مکرر را متوقف کند.
حرکت اخیر واشنگتن نشان میدهد آمریکا قصد دارد از ابزارهای مالی برای حفظ برتری ژئواقتصادی خود در برابر چین بهره گیرد. در شرایطی که پکن با توسعه یوآن دیجیتالو پیمانهای پولی دوجانبه میکوشد نقش دلار را تضعیف کند، واشنگتن بر آن است که از طریق گسترش استفاده جهانی از دلار – چه در شکل فیزیکی و چه دیجیتال – برتریخود را تثبیت کند. به این ترتیب، رقابت میان دو قدرت بزرگ اقتصادی وارد مرحلهای تازه شده است؛ رقابتی که اکنون در میدان واحد پول جهانی جریان دارد.
https://enghelabe-eslami.de/75676/
❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊
آدرس مطلب در سایت (سایت علی صدارت : رسانههای ملیِ همگانی به مثابه شاخه چهارم دولت) را در ذیل آوردهایم.
مطلب صوتی/تصویری را، میتوانید مستقیما در این آدرس بشنوید/ببینید.
در این آدرس، بعضی دیگر رسانهها که هم این مطلب و نیز برخی دیگر از مطالب سایت در آنها منتشر میشوند، قابل دسترسی هستند.
از این راه هر کدام از ما هم میتوانیم به سهم خود و به نوبه خود، برای احقاقِ حقِ آگاهییابی و برای احقاقِ حقِ آگاهیرسانی، به عنوان یک «کنشگر حقوق بشر» فعال شویم. با عضو شدن، و دنبال کردن، و مشترک شدن، و رایدادن، و ابراز نظر، و پسندیدن، و پیاده کردن، و به دوستان خود ایمیل کردن، و…، و با ابتکار برای سایر روشهای همرسانی، نقشآفرین گردیم:
alisedarat.com/2025/11/03/14801
❊
برای دسترسی به سایر تولیدات ما، و سایر رسانههای ما، و نیز راههای تماس و ارتباط با ما، لطفا تصویر ذیل را با موبایل خود اسکن کنید، و یا به لینک زیر مراجعه فرمایید:
❊
❊


